پارت 16
پارت 16
یوری: عزیزم اتفاقی افتاده
ا.ت: جونگکوک بهم گفت که خواستی برگردی بهم زنگ بزن الان براش زنگ بزنم یا نه
یوری: آره بزن
ا.ت: شاید کار داشته باشه
یوری: معلومه خیلی به فکرشیا
ا.ت: یوری بسه دیگه
یوری: زنگ بزن دیگه
زنگ زدم به جونگکوک
کوک: بله
ا.ت: ا.تم
کوک:آره میدونم شمارتو دارم
ا.ت:خواستم بگم اگه کار نداری میتونی بیای دنبالم
کوک: هنوز خونه دوستتی
ا.ت: آره
کوک: دم درم
ا.ت: خب باشه الان میام
قطع کردم
یوری: وایی چه صدای جذابی داشت
ا.ت: یوری بسه
یوری:باشه خب الان دم دره
ا.ت: آره برم منتظرش نذارم
یوری: برو قشنگم
درو باز کرد بعد درو بست
ا.ت: چیشده
یوری: مطمئنی این خیلی باهات مهربونه
ا.ت: مگه چیشده
یوری: این خیلی
ا.ت: بسه بذار برم خداحافظ
ا.ت: سلام
کوک: سلام بیا بشین
یوری: سلام
کوک: سلام شما باید یوری باشید دوست ا.ت
یوری: بله حواست به ا.تمون باشه ها
کوک: مگه ا.ت ماله تو
یوری: خب دیگه منظورم این بود که حواست باشه
کوک:خودم میدونم حواسم هست
یوری: امشب بیایا
ا.ت: چی کجا
کوک: کجا میخوای بری ا.ت
یوری:یادم رفت بهت بگم منظورم
با مهمونی امشب دیگه
کوک: چی مهمونی شما تو دختر تنها میخواید برید بار
یوری: نه که تنها نه همه ی دوستامون هستن با دوست پسراشون میان
کوک:حالا بعد همه اونا با دوست پسراشون شما تو تا چی
ا.ت: جونگکوک یه لحظه وایسا
کوک: ا.ت تو صبر کن
یوری: دوست پسر منم میاد ولی ا.ت
کوک: ا.ت مشکلی نداره خودمو ا.ت هم میایم
یوری: خودتو ا.ت این که عالیه خب باشه خدانگهدار
#کوک
#فیک
#سناریو
یوری: عزیزم اتفاقی افتاده
ا.ت: جونگکوک بهم گفت که خواستی برگردی بهم زنگ بزن الان براش زنگ بزنم یا نه
یوری: آره بزن
ا.ت: شاید کار داشته باشه
یوری: معلومه خیلی به فکرشیا
ا.ت: یوری بسه دیگه
یوری: زنگ بزن دیگه
زنگ زدم به جونگکوک
کوک: بله
ا.ت: ا.تم
کوک:آره میدونم شمارتو دارم
ا.ت:خواستم بگم اگه کار نداری میتونی بیای دنبالم
کوک: هنوز خونه دوستتی
ا.ت: آره
کوک: دم درم
ا.ت: خب باشه الان میام
قطع کردم
یوری: وایی چه صدای جذابی داشت
ا.ت: یوری بسه
یوری:باشه خب الان دم دره
ا.ت: آره برم منتظرش نذارم
یوری: برو قشنگم
درو باز کرد بعد درو بست
ا.ت: چیشده
یوری: مطمئنی این خیلی باهات مهربونه
ا.ت: مگه چیشده
یوری: این خیلی
ا.ت: بسه بذار برم خداحافظ
ا.ت: سلام
کوک: سلام بیا بشین
یوری: سلام
کوک: سلام شما باید یوری باشید دوست ا.ت
یوری: بله حواست به ا.تمون باشه ها
کوک: مگه ا.ت ماله تو
یوری: خب دیگه منظورم این بود که حواست باشه
کوک:خودم میدونم حواسم هست
یوری: امشب بیایا
ا.ت: چی کجا
کوک: کجا میخوای بری ا.ت
یوری:یادم رفت بهت بگم منظورم
با مهمونی امشب دیگه
کوک: چی مهمونی شما تو دختر تنها میخواید برید بار
یوری: نه که تنها نه همه ی دوستامون هستن با دوست پسراشون میان
کوک:حالا بعد همه اونا با دوست پسراشون شما تو تا چی
ا.ت: جونگکوک یه لحظه وایسا
کوک: ا.ت تو صبر کن
یوری: دوست پسر منم میاد ولی ا.ت
کوک: ا.ت مشکلی نداره خودمو ا.ت هم میایم
یوری: خودتو ا.ت این که عالیه خب باشه خدانگهدار
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۶.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.