پارت 17
پارت 17
داشتیم میرفتیم
ا.ت:میدونم عصبانی
کوک: عصبانی چرا
ا.ت: من نمیدونستم که یوری میخواد بره بار
کوک: خب
ا.ت:ببخشید
کوک: چرا معذرت خواهی میکنی
ا.ت:یعنی میخوای بگی مشکلی نداری
امشب برم
کوک:باهم میریم
ا.ت: چی باهم
کوک: من که گفتم اونا میخوان با دوست پسرشون برن تو هم با من برو
ا.ت: تو که
کوک: میدونم ولی نمیزارم تنها بری و به همه بگو که من دوست پسرتم باشه
ا.ت: خب باشه
کوک: نهار خوردی
ا.ت: نه
کوک: بریم بخوریم
ا.ت: بریم خونه دیگه
کوک: میریم رستوران
ا.ت: چی
کوک: رستوران جای بدی که نمیخوام ببرمت
ا.ت: اها خب باشه
رفتیم رستوران غذا خوردیم و خواستیم برگردیم
کوک: جایی نمیخوای بری
ا.ت: نه
کوک: بریم خونه
ا.ت:بریم
خیلی دلم میخواست بهش بگم اوپا ببینم ریکشنش چیه واقعا اون منو دوست داره یا نه اخه اون میخواد امشب خودشو دوست پسرم جا بزنه
ا.ت: اوپا میخوایم بریم خونه
کوک: آره چی اوپا...
#کوک
#فیک
#سناریو
داشتیم میرفتیم
ا.ت:میدونم عصبانی
کوک: عصبانی چرا
ا.ت: من نمیدونستم که یوری میخواد بره بار
کوک: خب
ا.ت:ببخشید
کوک: چرا معذرت خواهی میکنی
ا.ت:یعنی میخوای بگی مشکلی نداری
امشب برم
کوک:باهم میریم
ا.ت: چی باهم
کوک: من که گفتم اونا میخوان با دوست پسرشون برن تو هم با من برو
ا.ت: تو که
کوک: میدونم ولی نمیزارم تنها بری و به همه بگو که من دوست پسرتم باشه
ا.ت: خب باشه
کوک: نهار خوردی
ا.ت: نه
کوک: بریم بخوریم
ا.ت: بریم خونه دیگه
کوک: میریم رستوران
ا.ت: چی
کوک: رستوران جای بدی که نمیخوام ببرمت
ا.ت: اها خب باشه
رفتیم رستوران غذا خوردیم و خواستیم برگردیم
کوک: جایی نمیخوای بری
ا.ت: نه
کوک: بریم خونه
ا.ت:بریم
خیلی دلم میخواست بهش بگم اوپا ببینم ریکشنش چیه واقعا اون منو دوست داره یا نه اخه اون میخواد امشب خودشو دوست پسرم جا بزنه
ا.ت: اوپا میخوایم بریم خونه
کوک: آره چی اوپا...
#کوک
#فیک
#سناریو
۲۸.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.