معجزه ( پارت هجدهم )
معجزه ( پارت هجدهم )
* ویو شوگا *
لب ا/ت خیلی نرم بود...ازشون سیر نمیشدم....بعد از چند دقیقه بلاخره ازشون دلکندم....راستش تو عمرم اتقدر خجالت زده نبودم....! خیلی خجالت کشیده بودم! حتا روم نمیشد تو چشمای ا/ت نگاه کنم!!!
با سرعت از ا/ت دور شدم و رفتم سمت اتاق خودم.....
شوگا : ( تند تند نفس زدن) هوففففف...فقط آروم باش پسر ! چیزی نیست!!! ولی من واقعا ا/ت رو بوسیدممممم( خنده) !
به عربده یکم بلند کشیدم...انگار معلوم نبود چم بود!
شوگا : خدای من...!!!! منم بلاخره از سینگلی در اومدم! ( اصن عالی🗿)
پاشدم و دیوونه بازی درآوردم....
بچه ها نمیتونم بیشتر از این بنویسم نت ملا ربدهههه🗿🗿🗿🗡
* ویو شوگا *
لب ا/ت خیلی نرم بود...ازشون سیر نمیشدم....بعد از چند دقیقه بلاخره ازشون دلکندم....راستش تو عمرم اتقدر خجالت زده نبودم....! خیلی خجالت کشیده بودم! حتا روم نمیشد تو چشمای ا/ت نگاه کنم!!!
با سرعت از ا/ت دور شدم و رفتم سمت اتاق خودم.....
شوگا : ( تند تند نفس زدن) هوففففف...فقط آروم باش پسر ! چیزی نیست!!! ولی من واقعا ا/ت رو بوسیدممممم( خنده) !
به عربده یکم بلند کشیدم...انگار معلوم نبود چم بود!
شوگا : خدای من...!!!! منم بلاخره از سینگلی در اومدم! ( اصن عالی🗿)
پاشدم و دیوونه بازی درآوردم....
بچه ها نمیتونم بیشتر از این بنویسم نت ملا ربدهههه🗿🗿🗿🗡
۱۷.۷k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.