من و دو مهمان کوچولو و ناز ناخوانده ام

من و دو مهمان کوچولو و ناز ناخوانده ام 🐈🐈‍⬛

🤦‍♂️ از روزها سه شنبه و ۲۹ فروردین بود و من در یکی از شعب دادگاه کیفری دو برای ساعت ۱۰:۳۰وقت رسیدگی داشتم از صبح زود بیدار شده بودم تا به موقع به جلسه رسیدگی برسم ...
ساعت ۹:۳۰ بود که رفتم ماشین از پارکینگ دربیارم برم مجتمع قضایی شهید بهشتی ...✌️

در عقب ماشین برای گذاشتن کیفم باز کردم که با این دوتا کوچولوی تازه رسیده مواجه شدم 😳😂😂

خیلی غافلگیر شده بودم از طرفی عجله داشتم و در شرایط عادی حدود ۳۰تا۴۰ دقیقه طول می‌کشید تا به مجتمع قضایی برسم و عقربه های ساعتم شروع کرده بودن به مسابقه دور سرعت از طرفی اونقدر ناز بودن و نازه به دنیا اومده اگه بهشون دست میزدم بخاطر موندن بوی دستهام روی بچه گربه ها مادرشون ممکن بود دیگه نیاد سراغشون و قبولشون نکنه

ذهنم درگیر که حالا باید چیکار کنم و افکار زیادی هجوم آورده بودن
بچه گربه ها چطور جابجا کنم؟🤷‍♂️
اسنپ بگیرم برم؟🤔
اگه به قاضی بگم یه گربه صندلی عقب ماشینم برای زایشگاه انتخاب کرده اینو عذر موجه حساب میکنه برای تاخیرم؟😒☹️

ِآخرش تصمیم گرفتم به بچه گربه ها دست نزنم بذارم همونجا بمونن و با بودن اونا با ماشین برم ...
هر شب مادر گربه ها میومد بهشون شیر میداد و صبح ها تا میرفتم پارکینگ از پنجره ماشین تا منو میدید میرفت تا شنبه هرجا من رفتم این ۲تا کوچولو هم منو تنها نذاشتن تا اینکه روز شنبه صبح که رفتم بچه گربه ها نبودن دروغ چرا جاشون خیلی خالی دیده میشه ...😘💔

اینهم ماجرای من و مهمونهای کوچولوم
دیدگاه ها (۰)

روز معلم آمدروز معلم مبارکت معلمم#پدر_عزیزم ❤️#مادر_مهربانم ...

⚖️⚖️🔆 قانون بدون رعایت عدالت شرافتی ندارد🔅داود قاسم زاده - و...

انجمن علمی حقوق دانشگاه مفید به همراه کلینیک حقوقی دانشگاه م...

آغاز ثبت‌ نام آزمون استخدامی دستگاه‌های اجراییلینک ثبت نام د...

پارت ۹دیدم تهیونگ بود داشتم بهش نگاه میکردم که یهو دستش رو گ...

فیک عشق ابدی

پارت ۱۵ عاشق روانی و کشیدمش تو بغلم و خوابیدیم (ویو صبح) ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط