سنگی را بر سنگی دگر نهاد

سنگی را بر سنگی دگر نهاد
نه اینکه بخواهد خانه‌ای بسازد
نه اینکه بخواهد شعری بسُراید
نه!
داشت تنهایی اش
را اندازه می‌گرفت ...
دیدگاه ها (۱)

چه ساده بودم که میپنداشتم شکستن دلی ناگوارترین حادثه ی عالم ...

رنگ آرزوهایم این روزها خیلی پریدهتو اگر دستت به آسمانش رسیدچ...

ما را چه به «فکری آزاد» ؟!وقتی پرفروش‌ترین کتاب های ماکتاب‌ه...

‌جهان جای بهتری میشداگـــرانسان‌ها به همان میزانی کهصحبت می‌...

شعری که رهبر انقلاب را به گریه انداخت...🥺دیرآمدم در داشت می‌...

.- یاد ها رفتند و ما هم می رویم از یادها .کی بماند برگ کاهی ...

حرف هایم را می جوم و قبل از اینکه به زبان بیاورمشان آنها را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط