دو پارتی
#دو_پارتی
#جونگکوک
ویو جنیس: چند روزی بود که به نیویورک اومده بودم و مث همیشه کوک و تو خونه تنها گذاشتم ولی خب اونم به این چیزا عادت کرده چون منم به تفریح نیاز دارم خوو
ویو کوک: تقریبا 3.4 روزی میشد که جنیس به نیویورک رفته دلم خیلی براش تنگ شده ولی سعی میکنم تحمل کنم تا اون برگرده رفتمو رو تختم دراز کشیدم که یهو صدا زنگ در اومد بدو بدو بدون مکث رفتمو درو باز کردم که دیدم ته بود
تهیونگ: سلام کوک جنیس مث همیشه رفته سفر درسته¿ خاصم بگم من و با بچه ها ینی گروهمون میخایم بریم گردش توهم میای...
کوک: کدوم گروه¿
تهیونگ: گروهمون دیگه گروه هفت نفره
کوک: وقتی ته گفت هفت نفره یاد اکیپ خودمون افتادم منو جینو نامی و جیمین وجیهوپو... سریع قبول کردمو رفتم لباسامو پوشیدمو حرکت کردیم...
ساعت تقریبا 2 نصفه شب شایدم صبح بود دقیق نمدونم که برگشتم خونه خیلی خابم میومد و براهمین رو مبل دراز کشیدمو خوابم برد صب که پاشدم دیدم صبحونه امادس تعجب کردمو گفتم ینی کی برام صبحانه اماده کرده¿نگاهی به میز کردمو رفتم بالا تا لباسمو عوض کنم که متوجه یه چیزی شدم چمدون جنیس زیر تخته ذوق مرگ شدمو به گوشیش زنگ زدم اما جواب نداد اخمی کردمو سوار ماشین شدم که دیدم شوگا بم زنگ زده و میگه سلام کوک میشه یه لحظه بیای خونمون کارت دارم....
#جونگکوک
ویو جنیس: چند روزی بود که به نیویورک اومده بودم و مث همیشه کوک و تو خونه تنها گذاشتم ولی خب اونم به این چیزا عادت کرده چون منم به تفریح نیاز دارم خوو
ویو کوک: تقریبا 3.4 روزی میشد که جنیس به نیویورک رفته دلم خیلی براش تنگ شده ولی سعی میکنم تحمل کنم تا اون برگرده رفتمو رو تختم دراز کشیدم که یهو صدا زنگ در اومد بدو بدو بدون مکث رفتمو درو باز کردم که دیدم ته بود
تهیونگ: سلام کوک جنیس مث همیشه رفته سفر درسته¿ خاصم بگم من و با بچه ها ینی گروهمون میخایم بریم گردش توهم میای...
کوک: کدوم گروه¿
تهیونگ: گروهمون دیگه گروه هفت نفره
کوک: وقتی ته گفت هفت نفره یاد اکیپ خودمون افتادم منو جینو نامی و جیمین وجیهوپو... سریع قبول کردمو رفتم لباسامو پوشیدمو حرکت کردیم...
ساعت تقریبا 2 نصفه شب شایدم صبح بود دقیق نمدونم که برگشتم خونه خیلی خابم میومد و براهمین رو مبل دراز کشیدمو خوابم برد صب که پاشدم دیدم صبحونه امادس تعجب کردمو گفتم ینی کی برام صبحانه اماده کرده¿نگاهی به میز کردمو رفتم بالا تا لباسمو عوض کنم که متوجه یه چیزی شدم چمدون جنیس زیر تخته ذوق مرگ شدمو به گوشیش زنگ زدم اما جواب نداد اخمی کردمو سوار ماشین شدم که دیدم شوگا بم زنگ زده و میگه سلام کوک میشه یه لحظه بیای خونمون کارت دارم....
۱۰.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.