آیدل من پارت ۲۶
چشمام از شدت تعجب گرد شدن
گوشی رو پرت کردم رو تختو آب دهنمو قورت دادم
درو باز کردم
ا.ت: ج.. جانم؟
شوگا: نمیخای تعارف کنی؟
کنار کشیدم تا بیاد داخل
ا.ت: ببین.. من خابم میاد برو میخام استراحت کنم
نزدیکم شدو منم عقب عقب میرفتم تا که خوردم به دیوار
ا.ت: یا تو.. تو چته؟؟ ازم فاصله بگیر
شوگا: بعد راستشو بم میگی؟
با تعجب نگاش کردم
شوگا: چرا این چند روز حالت بد بود؟ البته الانم انگار حالت بده
کاش میشد تو روش همه چیزو بش گفت ولی خجالت میکشیدم پس فقط نگاش میکردم
سرشو اورد نزدیک تر طوری که دماغش روی دماغم بود
شوگا: نمیگی؟؟
ا.ت: میگم.. میگم فقط ازم فاصله بگیر
ی نفس عمیق کشیدو نشست رو تخت
شوگا: میشنوم
ا.ت: تو.. تو یکی رو دوست داری؟؟
از شدت تعجب فقط نگام میکرد
شوگا: اول من سوال کردم
ا.ت: د خب جواب بده تا بت بگم "با صدای بلند"
شوگا: خیلی خب خیلی خب چرا عصبی میشی؟
ا.ت: میگم تا حالا عاشق شدی؟
شوگا: آره
ا.ت: خب مگه قرار نبود با من ازدواج کنی؟؟ گفتی بخاطر این شایعه ها میخای بام ازدواج کنی ولی واقعا فقط بخاطر شایعه ها بود شوگا؟؟ من.. من فکر میکردم تو دوستم داری واسه همین این درخواست رو بم دادی "با گریه"
شوگا: یااا چرا گریه میکنی؟؟ هرکی نمیدونه فکر میکنه من کتکت زدم
ا.ت: کتکم نزدی ولی قلبمو شکوندی
از روی تخت بلند شد و نگام کرد
شوگا: ی طوری صحبت کن بفهممت یعنی چی که من قلبتو شکوندم؟؟ میشه واضح توضیح بدی؟؟
ا.ت: دوست دارم
از شدت تعجب چشاش از حدقه بیرون زد و دهنش باز موند
شوگا: خب.. میدونم اینو قبلا هم گفته بودی
ا.ت: ولی اون زمان چون آیدل من بودی اینو گفتم الان به عنوان بایس یا آیدل مورد علاقم دوست ندارم
متعجب نگام میکرد که ادامه دادم
ا.ت: الان به عنوان ی مرد دوست دارم
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_2۶
گوشی رو پرت کردم رو تختو آب دهنمو قورت دادم
درو باز کردم
ا.ت: ج.. جانم؟
شوگا: نمیخای تعارف کنی؟
کنار کشیدم تا بیاد داخل
ا.ت: ببین.. من خابم میاد برو میخام استراحت کنم
نزدیکم شدو منم عقب عقب میرفتم تا که خوردم به دیوار
ا.ت: یا تو.. تو چته؟؟ ازم فاصله بگیر
شوگا: بعد راستشو بم میگی؟
با تعجب نگاش کردم
شوگا: چرا این چند روز حالت بد بود؟ البته الانم انگار حالت بده
کاش میشد تو روش همه چیزو بش گفت ولی خجالت میکشیدم پس فقط نگاش میکردم
سرشو اورد نزدیک تر طوری که دماغش روی دماغم بود
شوگا: نمیگی؟؟
ا.ت: میگم.. میگم فقط ازم فاصله بگیر
ی نفس عمیق کشیدو نشست رو تخت
شوگا: میشنوم
ا.ت: تو.. تو یکی رو دوست داری؟؟
از شدت تعجب فقط نگام میکرد
شوگا: اول من سوال کردم
ا.ت: د خب جواب بده تا بت بگم "با صدای بلند"
شوگا: خیلی خب خیلی خب چرا عصبی میشی؟
ا.ت: میگم تا حالا عاشق شدی؟
شوگا: آره
ا.ت: خب مگه قرار نبود با من ازدواج کنی؟؟ گفتی بخاطر این شایعه ها میخای بام ازدواج کنی ولی واقعا فقط بخاطر شایعه ها بود شوگا؟؟ من.. من فکر میکردم تو دوستم داری واسه همین این درخواست رو بم دادی "با گریه"
شوگا: یااا چرا گریه میکنی؟؟ هرکی نمیدونه فکر میکنه من کتکت زدم
ا.ت: کتکم نزدی ولی قلبمو شکوندی
از روی تخت بلند شد و نگام کرد
شوگا: ی طوری صحبت کن بفهممت یعنی چی که من قلبتو شکوندم؟؟ میشه واضح توضیح بدی؟؟
ا.ت: دوست دارم
از شدت تعجب چشاش از حدقه بیرون زد و دهنش باز موند
شوگا: خب.. میدونم اینو قبلا هم گفته بودی
ا.ت: ولی اون زمان چون آیدل من بودی اینو گفتم الان به عنوان بایس یا آیدل مورد علاقم دوست ندارم
متعجب نگام میکرد که ادامه دادم
ا.ت: الان به عنوان ی مرد دوست دارم
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_2۶
۳.۳k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱