آیدل من پارت۲۷

اومد جلو و بغلم کرد
بدون اینکه بغلش کنم اشک میریختم
شوگا: بخاطر این ناراحت بودی؟؟ چون من گفته بودم یکی رو دوست دارم؟؟

ا.ت: اوم "با گریه"
از توی بغلش جدام کرد و صورتمو بین دستاش قاب کرد
شوگا: ‌اگه اونی که دوست دارم تو باشی چی؟

ی لبخند فیک زدم
ا.ت: میخای منو خر کنی؟؟ مگه من بچم؟؟ به وضوح شنیدم گفتی اون دختر بین ما نیست در صورتی که من اونجا بودم

ی لبخند زد و دوباره بغلم کرد
شوگا: درسته.. اون دختر اونجا نبود.. اون توی قلبم بود.. اون.. اون ا.ت بود
از بغلش بیرون اومدم
ا.ت: چی؟؟ چی گفتی؟؟ من.. اون من بودم؟؟
شوگا: میخای ثابتش کنم؟؟
ا.ت: ‌با چی؟؟

لب*شو رو لب*م گذاشت
شوگا: ‌با این
ی لبخند پر از خجالت زدم
ا.ت: تو.. واقعا دوسم داری؟
شوگا: نه.. عاشقتم

دوباره ی لبخند زدو بغلم کرد
این دفعه منم دستمو دور کمرش حلقه کردمو بغلش کردم
توی بغل شوگا آرامش خاصی بود که هنوز از طرف کسی دریافتش نکرده بودم
شوگا: چرا انقد گیراییت کمه ا.ت؟؟

با تعجب نگاهمو بهش دوختم
ا.ت: چرا؟؟
شوگا: من گفتم دوست دارم با دختر مورد علاقم برم لب دریا

یکم فکر کردم که دیدم دوتامون توی جزیره‌ی ججو هستیم
ا.ت: پس..
سرشو تکون دادو ی لبخند قشنگ بهم زد
شوگا: یونا و رونا همه چیو میدونستن.. من بهشون گفتم بیان اینجا تا با تو برم لب دریا

چشمام برق زدو پریدم هوا
شوگا قلقلکم میدادو بلند بلند میخندیدم
شوگا: چرا انقد صدای خنده هات قشنگه دختر؟؟
ا.ت: هیچوقت قشنگ نبودن.. از وقتی با تو آشنا شدم و این خنده ها واقعی شدن صداشون قشنگ تر شده

دستمو گرفت و بلندم کرد
ا.ت: کجا میریم؟
شوگا: لب دریا.. میخام غروب آفتاب رو با دختر مورد علاقم نگاه کنم
ا.ت: چ جالب منم میخام طلوع آفتاب رو با پسر مورد علاقم نگاه کنم

دست همو گرفتیم و به سمت دریا راهی شدیم

#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_2۷
دیدگاه ها (۰)

آیدل من پارت ۲۸

آیدل من پارت ۲۹

آیدل من پارت ۲۶

v

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۲

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط