فیک استایلست من
فیک [ استایلست من ]
(p30)
لباس راحتی ا/ت
[ جانگ کوک لباسش رو پوشید و با ا/ت وارد سالن پذیرایی شدن که همه بودن بی خبر از این بودند ا/ت وقتی اونا رو دید کمی خجالتی شد جانگ کوک دستش رو گرفت و برد جلوی اینه به خودشون نگاه کردن و خانواده ها داشتن براشون دست میزدن که برگشتن تو اتاق ا/ت خودش رو با لباس عروس پرت کرد رو تخت ]
جانگ کوک : دیونه پاشو یه چیزی به لباست میشه بعدا ناراحت میشی
ا/ت : هی اینطوری نگو و البته از ذوقم نزن
[ جانگ کوک روش خیمه زد و شروع کرد بوسیدن ا/ت که تمامی صورتش رو بوسید و کمی از ا/ت جدا شد ]
جانگ کوک : ا/ت امشب میخوام ازت خانواده ات تو رو بخوام
ا/ت : ام نمیدونم ولی تو آماده نیستی که دیونه * با خنده گفت و دست هاش رو انداخت به گردن جانگ کوک *
جانگ کوک : عه تو از کجا میدونی من اماده نیستم * که از جیب کتش یه قوطی کوچیک در اورد و رو صورت ا/ت هی تکون داد که ا/ت میخواست بگیره که دستش رو بلند کرد که ا/ت خواست بگیره محکم لباش به لبای جانگ کوک کوبونده شد که ا/ت رود دستش رو گذاشت رو لب هاش *
ا/ت : آخ دیونه
جانگ کوک : بیبی اگه میخوای منو ببوسی بگو مجبور نیستی از جون خودت بگذری
ا/ت : اصلا نمیخوام ولش کن تا شب ورم میشم اوففف... اخ..اه
جانگ کوک : جونننن
ا/ت : درد ، بلند شو از روم باید لباسم رو در بیارم
[ جانگ کوک بلند شد و قوطی رو گذاشت دوباره به جیب کتش و لباس هاش رو درآورد برگشت دید ا/ت داره تلاش میکنه زیپ پیراهنش رو باز کنه ولی نمیتونست که خم شد میخواست بشینه که جانگ کوک گرفت تا نشینه زیپ پیراهنش رو باز کرد و لباس افتاد رو زمین و ا/ت رو به خودش چسبوند ]
ا/ت : هی هی ولم کن
جانگ کوک : ولی خیلی وقته طمع بدنت رو نچشیدم
ا/ت : فک کنم یادت رفته من حامله ام * اروم تو گوش جانگ کوک گفت که جانگ کوک ولش کرد و برگشت به طرف دیگه ا/ت زود یه لباس راحتی پوشید و به طرفش چرخید دید اخم کرده بغلش کرد ولی جانگ کوک بغلش نکرد *
ا/ت : ببخش دست خودم نیست خب خودت این کار رو کردی باید اون روز از اون بی ناموس ها استفاده میکردی که الان میتونستی کارت رو بکنی * خیلی اروم گفت و صورتش رو گذاشت رو سینه ی جانگ کوک *
جانگ کوک : ای کاش زمان برمیگشت به عقب و از اون بی ناموس استفاده میکردم
ا/ت : خودت رو ناراحت نکن اگه بخوای شب از دلت در بیارم
جانگ کوک : برام مشکلی نداره بیبی * که از گردن ا/ت بوسید و جاهای که میبوسید رو لیس میزد *
(p30)
لباس راحتی ا/ت
[ جانگ کوک لباسش رو پوشید و با ا/ت وارد سالن پذیرایی شدن که همه بودن بی خبر از این بودند ا/ت وقتی اونا رو دید کمی خجالتی شد جانگ کوک دستش رو گرفت و برد جلوی اینه به خودشون نگاه کردن و خانواده ها داشتن براشون دست میزدن که برگشتن تو اتاق ا/ت خودش رو با لباس عروس پرت کرد رو تخت ]
جانگ کوک : دیونه پاشو یه چیزی به لباست میشه بعدا ناراحت میشی
ا/ت : هی اینطوری نگو و البته از ذوقم نزن
[ جانگ کوک روش خیمه زد و شروع کرد بوسیدن ا/ت که تمامی صورتش رو بوسید و کمی از ا/ت جدا شد ]
جانگ کوک : ا/ت امشب میخوام ازت خانواده ات تو رو بخوام
ا/ت : ام نمیدونم ولی تو آماده نیستی که دیونه * با خنده گفت و دست هاش رو انداخت به گردن جانگ کوک *
جانگ کوک : عه تو از کجا میدونی من اماده نیستم * که از جیب کتش یه قوطی کوچیک در اورد و رو صورت ا/ت هی تکون داد که ا/ت میخواست بگیره که دستش رو بلند کرد که ا/ت خواست بگیره محکم لباش به لبای جانگ کوک کوبونده شد که ا/ت رود دستش رو گذاشت رو لب هاش *
ا/ت : آخ دیونه
جانگ کوک : بیبی اگه میخوای منو ببوسی بگو مجبور نیستی از جون خودت بگذری
ا/ت : اصلا نمیخوام ولش کن تا شب ورم میشم اوففف... اخ..اه
جانگ کوک : جونننن
ا/ت : درد ، بلند شو از روم باید لباسم رو در بیارم
[ جانگ کوک بلند شد و قوطی رو گذاشت دوباره به جیب کتش و لباس هاش رو درآورد برگشت دید ا/ت داره تلاش میکنه زیپ پیراهنش رو باز کنه ولی نمیتونست که خم شد میخواست بشینه که جانگ کوک گرفت تا نشینه زیپ پیراهنش رو باز کرد و لباس افتاد رو زمین و ا/ت رو به خودش چسبوند ]
ا/ت : هی هی ولم کن
جانگ کوک : ولی خیلی وقته طمع بدنت رو نچشیدم
ا/ت : فک کنم یادت رفته من حامله ام * اروم تو گوش جانگ کوک گفت که جانگ کوک ولش کرد و برگشت به طرف دیگه ا/ت زود یه لباس راحتی پوشید و به طرفش چرخید دید اخم کرده بغلش کرد ولی جانگ کوک بغلش نکرد *
ا/ت : ببخش دست خودم نیست خب خودت این کار رو کردی باید اون روز از اون بی ناموس ها استفاده میکردی که الان میتونستی کارت رو بکنی * خیلی اروم گفت و صورتش رو گذاشت رو سینه ی جانگ کوک *
جانگ کوک : ای کاش زمان برمیگشت به عقب و از اون بی ناموس استفاده میکردم
ا/ت : خودت رو ناراحت نکن اگه بخوای شب از دلت در بیارم
جانگ کوک : برام مشکلی نداره بیبی * که از گردن ا/ت بوسید و جاهای که میبوسید رو لیس میزد *
- ۱۷.۸k
- ۲۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط