از زندگی از این همه تکرار خسته ام

از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرِ آسمانم و آزرده ی زمین
امشب برای هرچه و هر کار خسته ام

دل خسته سویِ خانه تنِ خسته می کشم
وایا... از این حصارِ دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشیِ تقویمِ روی میز
از دنگ دنگِ ساعتِ دیوار خسته ام

از او که گفت: «یارِ تو هستم» ولی نبود
از خود که زخم خورده ام از یار خسته ام

با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حالِ من مپرس که بسیار خسته ام
دیدگاه ها (۱۳)

صدایت رابالا ببر اما نه آنقدر کهتمام باورهای قدیمی‌ام از مو ...

من محبت میفروشم، تو محبت میخری ؟خسته از تنهاییم ،من را به هم...

من را به گناهی که " نگاه تو " درآن بودبردند سر دار و .....تو...

سلام با آرزوی سلامتی و شادکامی برای شمادر این غروب پرعظمت وم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط