fake kook
fake kook
part*8
چند روز بعد
داشتیم صبحونه میخوردیم
ا.ت: کوک از اونا میخوام برام میزاری
کوک: باشه راستی مگه تو از اونا نمیخوردی
ا.ت: نمیدونم یه لحظه خواستم بخورم
کوک: بیا عزیزم بخور
ا.ت: مرسی
کوک: نوش جونت
م: جونگکوک راستی
کوک: بله مامان
م: امروز اگه کار نداری بریم خونه خالت
کوک: باشه ا.ت تو میای
ا.ت: باشه
✓: ولی من میخواستم برم خونه دوستم
م: خب برو به من چه
کوک: میشه شما دوباره دعوا نکنید
م: باشه
پ: اگه میخواید یکیتون با من بیاد
✓: من میام
م: من با پسرم میرم
کوک: باشه مامان هی هی هی
ا.ت: چیه
کوک: نخور میخوای عطسه کنی مگه حساسیت نداری
ا.ت: خب دوست دارم
کوک: تو که از یک کیلومتریش هم حرکت نمیکردی چیشد یه دفعه
ا.ت: خب باشه نمیخرم
✓: چرا اینقدر بهش سخت میگیری شاید حساسیت نگرفتش بخور
ا.ت: ممنونم
م: نه عروسم نخور برات خوب نیست
ا.ت: اخر من چیکار کنم
کوک: من از دست شما دیوونه میشم
ا.ت: خدانکنه بیا این لقمه رو بخور
کوک: مرسی عزیزم
ا.ت:وایی هنوز گرسنمه
کوک: خب بخور عزیزم ولی مطمئنی چیزیت نیست
ا.ت: اره مطمئنم
کوک:اخه تو که قبلا زیاد نمیخوردی
ا.ت: الان دوست دارم
کوک: خب بخور
م:خب پسرم بریم دیگه
ا.ت: وایسید منم میام
م: باشه عزیزم
کوک: خب من تو ماشین منتظرتونم
ا.ت: باشه
مامانم و ا.ت اومدن تو ماشین
م: جونگکوک میبینی چقدر رو مخه
کوک: کیو میگی
م: زیا
کوک: مامان مگه چیکارش داری
م: از عمد اینجوری کرد میخواد باباتو بندازه به خودش
کوک: بابا دوتاتون به اندازه هم دوس داره
م: یعنی چی اصلا میفهمی چی میگی
ا.ت: مامان جون از نظر من ولش کن
م: یعنی چی ولش کنم خودت جای من بودی چیکار میکردی
ا.ت: یعنی چی
م: نگو که نمیدونی
ا.ت: چیو
م: جونگکوک بهش نگفتی بعد از ا.ت دوباره رفتی با اون دختره چی اسمش مونا بعد از ا.ت رفتی با مونا
ا.ت: چی چیمیگی جونگکوک راست میگه
کوک: مامان چی میگی
ا.ت: یه لحظه وایسا
کوک: ا.ت گوش کن
ا.ت: نمیخوام بشنوم بزار میخوام پیاده شم
م: دیدی خودتو چقدر ناراحت شدی حالا از من انتظار چی داری
کوک: هی مامان چه کاری بود کردی
ا.ت: مامان قلبم داشت میومد تو دهنم
م: خب من چیکار کنم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*8
چند روز بعد
داشتیم صبحونه میخوردیم
ا.ت: کوک از اونا میخوام برام میزاری
کوک: باشه راستی مگه تو از اونا نمیخوردی
ا.ت: نمیدونم یه لحظه خواستم بخورم
کوک: بیا عزیزم بخور
ا.ت: مرسی
کوک: نوش جونت
م: جونگکوک راستی
کوک: بله مامان
م: امروز اگه کار نداری بریم خونه خالت
کوک: باشه ا.ت تو میای
ا.ت: باشه
✓: ولی من میخواستم برم خونه دوستم
م: خب برو به من چه
کوک: میشه شما دوباره دعوا نکنید
م: باشه
پ: اگه میخواید یکیتون با من بیاد
✓: من میام
م: من با پسرم میرم
کوک: باشه مامان هی هی هی
ا.ت: چیه
کوک: نخور میخوای عطسه کنی مگه حساسیت نداری
ا.ت: خب دوست دارم
کوک: تو که از یک کیلومتریش هم حرکت نمیکردی چیشد یه دفعه
ا.ت: خب باشه نمیخرم
✓: چرا اینقدر بهش سخت میگیری شاید حساسیت نگرفتش بخور
ا.ت: ممنونم
م: نه عروسم نخور برات خوب نیست
ا.ت: اخر من چیکار کنم
کوک: من از دست شما دیوونه میشم
ا.ت: خدانکنه بیا این لقمه رو بخور
کوک: مرسی عزیزم
ا.ت:وایی هنوز گرسنمه
کوک: خب بخور عزیزم ولی مطمئنی چیزیت نیست
ا.ت: اره مطمئنم
کوک:اخه تو که قبلا زیاد نمیخوردی
ا.ت: الان دوست دارم
کوک: خب بخور
م:خب پسرم بریم دیگه
ا.ت: وایسید منم میام
م: باشه عزیزم
کوک: خب من تو ماشین منتظرتونم
ا.ت: باشه
مامانم و ا.ت اومدن تو ماشین
م: جونگکوک میبینی چقدر رو مخه
کوک: کیو میگی
م: زیا
کوک: مامان مگه چیکارش داری
م: از عمد اینجوری کرد میخواد باباتو بندازه به خودش
کوک: بابا دوتاتون به اندازه هم دوس داره
م: یعنی چی اصلا میفهمی چی میگی
ا.ت: مامان جون از نظر من ولش کن
م: یعنی چی ولش کنم خودت جای من بودی چیکار میکردی
ا.ت: یعنی چی
م: نگو که نمیدونی
ا.ت: چیو
م: جونگکوک بهش نگفتی بعد از ا.ت دوباره رفتی با اون دختره چی اسمش مونا بعد از ا.ت رفتی با مونا
ا.ت: چی چیمیگی جونگکوک راست میگه
کوک: مامان چی میگی
ا.ت: یه لحظه وایسا
کوک: ا.ت گوش کن
ا.ت: نمیخوام بشنوم بزار میخوام پیاده شم
م: دیدی خودتو چقدر ناراحت شدی حالا از من انتظار چی داری
کوک: هی مامان چه کاری بود کردی
ا.ت: مامان قلبم داشت میومد تو دهنم
م: خب من چیکار کنم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۶.۵k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.