خفهههه شیدددددددد شلاق ک برداشتم و محکممم بهشون زدم ۵ دقی
_ خفهههه شیدددددددد شلاق ک برداشتم و محکممم بهشون زدم ۵ دقیقه بهشون زدم داشتن بیهوش میشدن. که دیگه کارو سپردم به هیون
رفتم تو اتاق دیرم ا.ت خوبه خیلی اروم رفتمسمتش و لباس اروم دادم بالا تا اون پماد و بزنم بهش خیلی اروممالش میدام به شکمش که نالش دراومد
+ اهه ایی هق
_ هیس اروم الان تموم میشه عزیزم هیس
+ آیی ددی هق
_ تموم شد بخواب اروم
+امم
_ خوابش برد هیی خداا رفتمپایین و غذامو خوردم و رفتمکارایی که تو شرکت نکردم و تو دفترم انجام دادم بعد ۲ ساعت کارام وانجام دادم و تموم شد رفتم پایین تا یه قهوه بخورم داشتم درست میکردم که دستی دورم حلقه شد برگشتم دیدم ا.ته .... ا.ت خوبی ؟ شکمت خوبه ؟
+هوم اره ددی
_ خداروشکر راستی اینسوک بهونه مامانشو میگره برو پیشش عزیزم
+ باشه بای ددی
_ مگه کجا میخوای بری
+ هیجا فقط خدافظی سلامتی میاره
_ 😐احتمالا اون سلامنبود ؟
+ عه راست میگی
_ سری از سر تاسف برو بای
+ 😁رفتم پیش این سوک تا منو دید دستای کوچولوشو باز کرد اوخی کیوتم
_ ببین چه قدر مامانشو دوست داره
+ واییی ترسیدم ... اره ولی تو رو هم خیلی دوست داره
♤ بابا ، مامان
_+ جونم
+_ خنده
پرش زمانی ساعت ۱۲ شب
_ من داشتم کارامو میکردم ا.تمتو هال تلویزیون میدید ۱۲و نیم شد اخیییی تمومشد کش و قوضی به بدنم دادم و رفتم پایین این سوک خواب بود تو اتاقش ا.ت میگم مگه تو دانشگ...
خوابش برده بود میخواست برگرده تو خواب که افتاد. زمین سریع رفتمسمتش با حالت خیلی کیوت و خنگ نگام میکرد ( خنده )
+ چی شده کی مرده ؟ صبح شده ؟
_ نه عزیزم از رو مبل افتادی برای استایل بغلش کردم و بردم گذاشتمش رو تخت منم رفتم بغلش خوابیدم برق و خاموش کردم و گرفتم بغلم ا.ت و خوابیدم
رفتم تو اتاق دیرم ا.ت خوبه خیلی اروم رفتمسمتش و لباس اروم دادم بالا تا اون پماد و بزنم بهش خیلی اروممالش میدام به شکمش که نالش دراومد
+ اهه ایی هق
_ هیس اروم الان تموم میشه عزیزم هیس
+ آیی ددی هق
_ تموم شد بخواب اروم
+امم
_ خوابش برد هیی خداا رفتمپایین و غذامو خوردم و رفتمکارایی که تو شرکت نکردم و تو دفترم انجام دادم بعد ۲ ساعت کارام وانجام دادم و تموم شد رفتم پایین تا یه قهوه بخورم داشتم درست میکردم که دستی دورم حلقه شد برگشتم دیدم ا.ته .... ا.ت خوبی ؟ شکمت خوبه ؟
+هوم اره ددی
_ خداروشکر راستی اینسوک بهونه مامانشو میگره برو پیشش عزیزم
+ باشه بای ددی
_ مگه کجا میخوای بری
+ هیجا فقط خدافظی سلامتی میاره
_ 😐احتمالا اون سلامنبود ؟
+ عه راست میگی
_ سری از سر تاسف برو بای
+ 😁رفتم پیش این سوک تا منو دید دستای کوچولوشو باز کرد اوخی کیوتم
_ ببین چه قدر مامانشو دوست داره
+ واییی ترسیدم ... اره ولی تو رو هم خیلی دوست داره
♤ بابا ، مامان
_+ جونم
+_ خنده
پرش زمانی ساعت ۱۲ شب
_ من داشتم کارامو میکردم ا.تمتو هال تلویزیون میدید ۱۲و نیم شد اخیییی تمومشد کش و قوضی به بدنم دادم و رفتم پایین این سوک خواب بود تو اتاقش ا.ت میگم مگه تو دانشگ...
خوابش برده بود میخواست برگرده تو خواب که افتاد. زمین سریع رفتمسمتش با حالت خیلی کیوت و خنگ نگام میکرد ( خنده )
+ چی شده کی مرده ؟ صبح شده ؟
_ نه عزیزم از رو مبل افتادی برای استایل بغلش کردم و بردم گذاشتمش رو تخت منم رفتم بغلش خوابیدم برق و خاموش کردم و گرفتم بغلم ا.ت و خوابیدم
۳۹.۶k
۰۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.