+صبح بیدار شدم باید میرفتم دانشگاه جاضر شدم و جیمین منو ب
+صبح بیدار شدم باید میرفتم دانشگاه جاضر شدم و جیمین منو برد
_ ا.ت عزیزم مراقب باش ، باشه ؟
+ باشه ددی بایی
_ خدافظ خوشگلم
+ رفتم تو کلاس استاد نیومده بود سونگ هو تو کلاس بود تا دیدمش ذوق کردماون تو کلاس من بودددد یورا هم بودددد هوراااا سونگ هو تا منو دید
& ا.تتتتتتتتتتتتتت سریع رفتم بغلش کردم دلم برات تنگ شده هیونگ خوبه این سوک عمو خوبه خودت خوبی
+ اره منمدلم برات تنگ شده همه خوبن فقط داری منو خفه میکنی
& اوو اره بیا ولش کردم تا ولش کردم یورا بغلش کرد ا.تم مثل دوستای صمیمی بغلش کر ایشش منو اینجوری بغل نکرد خیر سرش منم دوستشم
< دیروز بادیگاردا با منو می سوک رابطه داشتن خیلی خوش گذشت............ امروزم سرکلاس بودیم تا استاد بیادتا ا.ت اومد سونگ هو و یورا بغلش کردن ایشش دخترک هرزه اونو میگره این یکی هم میگره ایشش( اینا رو بلند گفت به غیر از چیزهایی درباره ی رابطه و بادیگارد )
+ خفه شو هرزه خودتی و جد آبادت سونگ هو و یورا دوستای صمیمی منن تازه دوستای جیمینم هستن ههه
* تو چی داری قیافه نداری هرزه ای یه آشغالی جیمین بیاد چی شما رو بگیره هوم ؟
! دختره ی هرزه عوضی هرزه تویی وا.تین
& آشغال به کی میگی هرزه هااااا ( داد )
+ دستاش مشت بود تا میخواست بره با مشت بزنتشون منو یورا گرفتیمش
+ سونگ هو کنترل کن ولشون کن عههه سونگ هوو نتونستیم بگیریمش رفت وایی نههه سونگ هوو
÷ امروز فهمیدم ا.تنیره دانشگاه استادشون هم که امروز تصادف کرده ساعت ۹ یه استاد دیگشون میاد الان ساعت ۷ونیم پس راه افتادم سمت دانشگاه ا.ت ... رسیدم دانشگاه صدای داد و هوار میاومد از کلاس ا.ت بود چی شده رفتم دیدم سونگ داره دوتا دختره و با سیلی میزنه هییییی جداش کردم سونگ هو چی شدههه چرا میزنین
_ ا.ت عزیزم مراقب باش ، باشه ؟
+ باشه ددی بایی
_ خدافظ خوشگلم
+ رفتم تو کلاس استاد نیومده بود سونگ هو تو کلاس بود تا دیدمش ذوق کردماون تو کلاس من بودددد یورا هم بودددد هوراااا سونگ هو تا منو دید
& ا.تتتتتتتتتتتتتت سریع رفتم بغلش کردم دلم برات تنگ شده هیونگ خوبه این سوک عمو خوبه خودت خوبی
+ اره منمدلم برات تنگ شده همه خوبن فقط داری منو خفه میکنی
& اوو اره بیا ولش کردم تا ولش کردم یورا بغلش کرد ا.تم مثل دوستای صمیمی بغلش کر ایشش منو اینجوری بغل نکرد خیر سرش منم دوستشم
< دیروز بادیگاردا با منو می سوک رابطه داشتن خیلی خوش گذشت............ امروزم سرکلاس بودیم تا استاد بیادتا ا.ت اومد سونگ هو و یورا بغلش کردن ایشش دخترک هرزه اونو میگره این یکی هم میگره ایشش( اینا رو بلند گفت به غیر از چیزهایی درباره ی رابطه و بادیگارد )
+ خفه شو هرزه خودتی و جد آبادت سونگ هو و یورا دوستای صمیمی منن تازه دوستای جیمینم هستن ههه
* تو چی داری قیافه نداری هرزه ای یه آشغالی جیمین بیاد چی شما رو بگیره هوم ؟
! دختره ی هرزه عوضی هرزه تویی وا.تین
& آشغال به کی میگی هرزه هااااا ( داد )
+ دستاش مشت بود تا میخواست بره با مشت بزنتشون منو یورا گرفتیمش
+ سونگ هو کنترل کن ولشون کن عههه سونگ هوو نتونستیم بگیریمش رفت وایی نههه سونگ هوو
÷ امروز فهمیدم ا.تنیره دانشگاه استادشون هم که امروز تصادف کرده ساعت ۹ یه استاد دیگشون میاد الان ساعت ۷ونیم پس راه افتادم سمت دانشگاه ا.ت ... رسیدم دانشگاه صدای داد و هوار میاومد از کلاس ا.ت بود چی شده رفتم دیدم سونگ داره دوتا دختره و با سیلی میزنه هییییی جداش کردم سونگ هو چی شدههه چرا میزنین
۴۱.۴k
۰۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.