part37
part37
تارا:
باحرفایی که دکتر گفت کپ کرده بودم
نمیدونستم بخندم یاگریه کنم
نمیدونستم خوشحال باشم یاناراحت
تو همین فکرا بودم که با صدار به خودم اومدم
دکتر-اگه میخواهیدببینشون میتونید برید اتاق شماره8
وارد اتاقی که دکتر گفت شدم
نیکا-تارااااا
تارا-نیکا قربون شکل ماهت بشم من
نیکا-خوبی
تارا-ار ه عزیزم تو خوبی
نیکا-منم خوبم
تارا-بی معرفت نگفتی من دق کنم
این چه کاریه که کردی اخه چرا از دکتر خواستی بگه مردی
نیکا-نمی خواستم کسی بفهمه
تارا-یعنی نمیخوای به علی و مامانتینا هم بگی
چرا میگم فقط نمیخواستم متین بفهمه
تارا-نیکا متین
نیکا-نمیخوام راجبش بشنوم من بیخیالش شدم
تارا-باشه حالا بزار به علی بگم
نیکا-نه نه نه
تارا-چرا
نیکا-میخوام به سورپرایزش کنم
ترا-از دست تو سکتمون ندی راخت نمیشنی
نیکا-برو بابا دختره جنده
تارا-من جنده باشم تو جنده پولی هستی
#علی_یاسینی
#زخم_بازمن
#رمان
تارا:
باحرفایی که دکتر گفت کپ کرده بودم
نمیدونستم بخندم یاگریه کنم
نمیدونستم خوشحال باشم یاناراحت
تو همین فکرا بودم که با صدار به خودم اومدم
دکتر-اگه میخواهیدببینشون میتونید برید اتاق شماره8
وارد اتاقی که دکتر گفت شدم
نیکا-تارااااا
تارا-نیکا قربون شکل ماهت بشم من
نیکا-خوبی
تارا-ار ه عزیزم تو خوبی
نیکا-منم خوبم
تارا-بی معرفت نگفتی من دق کنم
این چه کاریه که کردی اخه چرا از دکتر خواستی بگه مردی
نیکا-نمی خواستم کسی بفهمه
تارا-یعنی نمیخوای به علی و مامانتینا هم بگی
چرا میگم فقط نمیخواستم متین بفهمه
تارا-نیکا متین
نیکا-نمیخوام راجبش بشنوم من بیخیالش شدم
تارا-باشه حالا بزار به علی بگم
نیکا-نه نه نه
تارا-چرا
نیکا-میخوام به سورپرایزش کنم
ترا-از دست تو سکتمون ندی راخت نمیشنی
نیکا-برو بابا دختره جنده
تارا-من جنده باشم تو جنده پولی هستی
#علی_یاسینی
#زخم_بازمن
#رمان
۲.۴k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.