مشکل از جایی شروع شد که یک مشت آدم اشتباه

مشکل از جایی شروع شد که یک مشت آدمِ اشتباه ؛
با هم به زیرِ سقف هایی رفتند ،
که قرار بود میزبانِ آدم های درست باشد ...
مشکل از جایی شروع شد ؛
که دو نفرهایی با هم جفت شدند ؛
که هرکدام یا دلشان جایِ دیگری بود ،
یا دنیاهایشان با هم فرق داشت ...
دونفری که حتی سرِ سوزنی یکدیگر را نمی فهمیدند ...
مشکل از جایی شروع شد ؛
که بیشترِ دو نفرهای جهان ،
هم خانه شدند اما همدل نشدند ...
فارغ شدند اما عاشق نشدند ... !
و مشکلِ اصلی درست همان جایی شروع شد ؛
که همان دونفرهایِ اشتباهی ؛
سه نفر شدند ... !!!
دیدگاه ها (۷)

تمام تنم میسوزد از زخمهایی که خورده ام ...درد یک اتفاق ک شای...

همیشہ پای یک "قرمز"در میان استقرمزمیتواند رُژِ لب من باشد،یا...

@samiyar.zandiچه نسبتی باهاش داری ؟هر وقت صداشو میشنوم ،یه ج...

تقدیم به دوستای مهربون مجازیم😍 💖

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط