تمام تنم میسوزد از زخمهایی که خورده ام ...
تمام تنم میسوزد از زخمهایی که خورده ام ...
درد یک اتفاق ک شاید با اتفاق تو , دردش متفاوت باشد , ویرانم میکند ...
من از دست رفته ام ...
شکسته ام , میفهمی ؟
به انتهای بودنم رسیده ام ...
اما اشک نمیریزم !
پنهان شده ام پشت لبخندی , که خیلی درد دارد ...
ارتش یک نفره
درد یک اتفاق ک شاید با اتفاق تو , دردش متفاوت باشد , ویرانم میکند ...
من از دست رفته ام ...
شکسته ام , میفهمی ؟
به انتهای بودنم رسیده ام ...
اما اشک نمیریزم !
پنهان شده ام پشت لبخندی , که خیلی درد دارد ...
ارتش یک نفره
۷۱۸
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.