فروشنده عشق

فروشنده عشق
part⑨
ویو هِیونگ:

حدودا 1ساعتی گذشته بود که در اتاق باز شد اون دوتا بادیگارده بودن
جیمین: اقایون دستور دادند برای شام بیاید
ا/ت: به اون اقایونتون بگو ما سر میز اونا نمیشینیم
یونگی: لطفا لجبازی نکنید عاقبت خوبی نداره
هِیونگ: مثلا چی میشه اگه نیایم(با کمی عصبانیت)
هانول: برید بیرون ببینم ما هیچ جا نمیایم(با داد میگه جوری که پسرا بشنون)

ویو جیهوپ:

جیهوپ: اینا جی دارن زر زر میکنن؟
تهیونگ: مثل اینکه میگن شام نمیخوریم
جونگ کوک: گوه خوردن رو حرف ما حرف بزنن... زودباشید بریم بالا

وقتی از پله ها رفتیم بالا دیدیم یونگی و جیمین دارن سعی میکنن بیارنشون ولی نمیان
جیهوپ: بچه ها ولشون کنید
یونگی و جیمین: چشم قربان
جیهوپ: چیه هی دارین جیغو داد میکنید خونه رو گذاشتین رو سرتون(با لحن عصبانی)
ا/ت: وای وای چقدر ترسیدم از دادت

قدم به قدم رفتم سمتشو گفتم
جیهوپ:....


کیوتا لایک کمتر از 20 باشه پارت بعدو نمیزارم
دیدگاه ها (۱)

فروشنده عشقpart①⓪ویو ا/ت: جیهوپ: میخوای کاری کنم واقعا بترسی...

پیش مهربون🥺🤍

اسلاید سوم خطر مرگ دارههه😔

من اخرش بخاطر کیوتی این بچه میمیرم🤤🥺💚

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,32..ویو بعد از شام ا/ت *.بعد از شام جیمین با ماشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط