...
...
ات ویو
بعد از صبحت کردن با کارگردان در باره این سریال جدید رفتم خونه تا یکمی استراحت کنم.. درسته بازیگرم.. و خب تلاش زیادی کردم تا به اینجا برسم
اما از اون موقع که فهمیدم کوک داره میاد اینجا خب ناراحت و عصبی شدم بعد یکسال تازه پیداش شده و خب میشه گفت اونم بازیگره و نقش اصلی داستان رو داره مثل من 😬و خب بعدیش اینه که دوست ندارم قیافشم ببینم پسره ی هوف
گشنم شد و رفتم سمت اشپزخونه یه رامیون درست کردم گشنم بوداااا کارام کردم اشپز خونه رو تمیز کردم رفتم تمرین کنم
....
از خواب بیدار شدم هومم چه روز خسته کننده ای فردا باید برم سر صحنه زنگ زدم میا و گفتم بریم بار که الانه حوصلم بپوکه *-* یه لباس باز پوشیدم و با یکم ارایش... اره یکم
+ های
&سلاممممم قشنگمممممم
+هوم
&بیا بریم تووو نمیدونی امروز چه کراشایی اومدن بار
+مخ زنی؟
&عوفففف با لباسی که تو پوشیدی
+خنده
+لباسم یکم بازه
&یکم.؟
+زیاد؟
&اوم هه ولش کن 🗿ویس*کی سفارش دادم بریم
...
درحال نگاه کردن میا اون وسط در حال رقصیدن بود و با اسکل بازیاش مخ دو نفر زد
همین جوری داشتم میخوردم که دست یکی پشتم قرار گرفت
-مشتاق دیدار *لبخند
ات ویو
بعد از صبحت کردن با کارگردان در باره این سریال جدید رفتم خونه تا یکمی استراحت کنم.. درسته بازیگرم.. و خب تلاش زیادی کردم تا به اینجا برسم
اما از اون موقع که فهمیدم کوک داره میاد اینجا خب ناراحت و عصبی شدم بعد یکسال تازه پیداش شده و خب میشه گفت اونم بازیگره و نقش اصلی داستان رو داره مثل من 😬و خب بعدیش اینه که دوست ندارم قیافشم ببینم پسره ی هوف
گشنم شد و رفتم سمت اشپزخونه یه رامیون درست کردم گشنم بوداااا کارام کردم اشپز خونه رو تمیز کردم رفتم تمرین کنم
....
از خواب بیدار شدم هومم چه روز خسته کننده ای فردا باید برم سر صحنه زنگ زدم میا و گفتم بریم بار که الانه حوصلم بپوکه *-* یه لباس باز پوشیدم و با یکم ارایش... اره یکم
+ های
&سلاممممم قشنگمممممم
+هوم
&بیا بریم تووو نمیدونی امروز چه کراشایی اومدن بار
+مخ زنی؟
&عوفففف با لباسی که تو پوشیدی
+خنده
+لباسم یکم بازه
&یکم.؟
+زیاد؟
&اوم هه ولش کن 🗿ویس*کی سفارش دادم بریم
...
درحال نگاه کردن میا اون وسط در حال رقصیدن بود و با اسکل بازیاش مخ دو نفر زد
همین جوری داشتم میخوردم که دست یکی پشتم قرار گرفت
-مشتاق دیدار *لبخند
۲.۰k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.