part
¹ : part
ویو هایجین:
با صدای اجوما از خواب بلند شدم
اجوما : دخترم لطفا بلند شین مادرتون بهتون زنگ زدن
هایجین : ها ؟ چی مادرم زنگ زده ؟؟
اجوما : بله دخترم
هایجین : الان میام شما برو به بقیه کارات برس
اجوما : چشم
اووو راستی یادم رفت خودم رو معرفی کنم
من پرنسس اول کشور کره هستم
یعنی هم پرنسس سمت شمال و هم سمت جنوب ولی توی امریکا زندگی می کنم و یه جورایی اگه ازدواج کنم ملکه کل کشورا میشم
و ۱۸ ساله
یه خواهر هم دارم که ۳۰ سالشه ولی هنوز سینگله 😂😂
منم که ماشالله سینگل بگور اعظم🤣
پاشدم دست و صورتمو شستم بعد آماده شدم رفتم پایین
پیش اجوما
و تلفن خونه رو ازش گرفتم
هایجین : سلام مامان
لیا : سلام دختر قشنگم
هایجین: کاریم داشتین ؟؟
لیا : آره دخترم باید بیای کره
هایجین : اتفاقی افتاده
لیا : منم نمی دونم این خواسته ی مادر بزرگ و پدر بزرگ هست
هایجین : باشه فردا میام کره
لیا : ممنون دخترم خداحافظ
هایجین : بای
رفتم به بادیگاردم گفتم هواپیما شخصیم رو برای فردا آماده کنه
بعد رفتم سر میز د صبحانه خوردمو و بعدش رفتم و فیلم پنت هاوس رو دیدم
پرش زمانی ۵ ساعت بعد
ساعت نزدیکای ۶ نیم بود رفتم یه دوش ۳۰ دقیقه ای گرفتم و بعدش موهام رو خوشک کردم و
روتینم رو انجام دادم
ساعت ۴۵ : ۸ دقیقه بود رفتم چمدونم رو برداشتم و وسایل مورد نیازم رو توش چیدم
ساعت ۱۰ بود
که اجوما برای شام صدام زد
پرش زمانی بعد شام
ساعت ۱۱
گوشیم رو برداشتم و رفتم روی تختم دراز کشیدم و انیمه ناروتو شیپودن از قسمت ۱۰۷ تا قسمت ۱۸۰ رو دیدم
ساعت ۳ صبح بود فردا باید ساعت ۶ باید پا میشدم که ساعت ۷ به سمت فرودگاه حرکت کنم و ساعت ۸ اونجا باشم پس گرفتم خوابیدم
پرش زمانی به صبح ساعت ۶
با صدای آلارم از خواب پاشدم رفتم به دوش ۱۰ مینی گرفتم مسواک زدم و اومدم بیرون موهای رو خشک کردم و حالت دادم
آرایش کردم و یه لقمه نوتلا و نوت تست خوردم
که بادیگارد صدام کرد
بادیگارد : خانم هواپیما آمادس اگر آماده اید لطفا سوار ماشین شید
هایجین : اوکی الان میام
رفتم سوار ماشین شدم و با گوشیم به ضبط باند ماشین وصل شدم و برای خودم آهنگ دینامیت بی تی اس رو گذاشتم ( ایجا جونگ کوک عضو بی تی اس نیست و کلا بی تی اس ربطی به داستان نداره فقط جونگ کوک توی فیک هستش)
رسیدیم فرودگاه برای اینکه پرنسسم بادیگارد هم باهام اومدن توی هواپیما
۳ ساعت بعد
رسیدیم به کره
از هوا پیما پیاده شدم و کلاه ماهیگیریم رو گذاشتم روی سرم
تا بقیه نشناسنم
با بادیگارد سوار ماشین شدیم و به سمت عمارت مادر بزرگم حرکت کردیم( عمارت مارال ( مادر بزرگ هایجین ) خیلی بزرگه و کل اعضای خوانواده اونجا زندگی میکنن جونگ کوک اونجا زندگی میکنن البته جونگ کوک عمارت جدا هم داره ولی با اونا زندگی میکنه
ویو هایجین:
با صدای اجوما از خواب بلند شدم
اجوما : دخترم لطفا بلند شین مادرتون بهتون زنگ زدن
هایجین : ها ؟ چی مادرم زنگ زده ؟؟
اجوما : بله دخترم
هایجین : الان میام شما برو به بقیه کارات برس
اجوما : چشم
اووو راستی یادم رفت خودم رو معرفی کنم
من پرنسس اول کشور کره هستم
یعنی هم پرنسس سمت شمال و هم سمت جنوب ولی توی امریکا زندگی می کنم و یه جورایی اگه ازدواج کنم ملکه کل کشورا میشم
و ۱۸ ساله
یه خواهر هم دارم که ۳۰ سالشه ولی هنوز سینگله 😂😂
منم که ماشالله سینگل بگور اعظم🤣
پاشدم دست و صورتمو شستم بعد آماده شدم رفتم پایین
پیش اجوما
و تلفن خونه رو ازش گرفتم
هایجین : سلام مامان
لیا : سلام دختر قشنگم
هایجین: کاریم داشتین ؟؟
لیا : آره دخترم باید بیای کره
هایجین : اتفاقی افتاده
لیا : منم نمی دونم این خواسته ی مادر بزرگ و پدر بزرگ هست
هایجین : باشه فردا میام کره
لیا : ممنون دخترم خداحافظ
هایجین : بای
رفتم به بادیگاردم گفتم هواپیما شخصیم رو برای فردا آماده کنه
بعد رفتم سر میز د صبحانه خوردمو و بعدش رفتم و فیلم پنت هاوس رو دیدم
پرش زمانی ۵ ساعت بعد
ساعت نزدیکای ۶ نیم بود رفتم یه دوش ۳۰ دقیقه ای گرفتم و بعدش موهام رو خوشک کردم و
روتینم رو انجام دادم
ساعت ۴۵ : ۸ دقیقه بود رفتم چمدونم رو برداشتم و وسایل مورد نیازم رو توش چیدم
ساعت ۱۰ بود
که اجوما برای شام صدام زد
پرش زمانی بعد شام
ساعت ۱۱
گوشیم رو برداشتم و رفتم روی تختم دراز کشیدم و انیمه ناروتو شیپودن از قسمت ۱۰۷ تا قسمت ۱۸۰ رو دیدم
ساعت ۳ صبح بود فردا باید ساعت ۶ باید پا میشدم که ساعت ۷ به سمت فرودگاه حرکت کنم و ساعت ۸ اونجا باشم پس گرفتم خوابیدم
پرش زمانی به صبح ساعت ۶
با صدای آلارم از خواب پاشدم رفتم به دوش ۱۰ مینی گرفتم مسواک زدم و اومدم بیرون موهای رو خشک کردم و حالت دادم
آرایش کردم و یه لقمه نوتلا و نوت تست خوردم
که بادیگارد صدام کرد
بادیگارد : خانم هواپیما آمادس اگر آماده اید لطفا سوار ماشین شید
هایجین : اوکی الان میام
رفتم سوار ماشین شدم و با گوشیم به ضبط باند ماشین وصل شدم و برای خودم آهنگ دینامیت بی تی اس رو گذاشتم ( ایجا جونگ کوک عضو بی تی اس نیست و کلا بی تی اس ربطی به داستان نداره فقط جونگ کوک توی فیک هستش)
رسیدیم فرودگاه برای اینکه پرنسسم بادیگارد هم باهام اومدن توی هواپیما
۳ ساعت بعد
رسیدیم به کره
از هوا پیما پیاده شدم و کلاه ماهیگیریم رو گذاشتم روی سرم
تا بقیه نشناسنم
با بادیگارد سوار ماشین شدیم و به سمت عمارت مادر بزرگم حرکت کردیم( عمارت مارال ( مادر بزرگ هایجین ) خیلی بزرگه و کل اعضای خوانواده اونجا زندگی میکنن جونگ کوک اونجا زندگی میکنن البته جونگ کوک عمارت جدا هم داره ولی با اونا زندگی میکنه
- ۱۰.۶k
- ۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط