ارمیتا دختری با قلبی شکننده اما ارادهای فولادین هرگز
«ارمیتا، دختری با قلبی شکننده اما ارادهای فولادین، هرگز اجازه نداد بیماریاش مانع رویاهایش شود. در کتابخانهای که رازهای قرنها را در دل دارد، با یک اشراف زاده آشنا میشود—پسری که نگاهش مثل برگهای جنگل، آرام و پررمز است.
اما هر داستانی پایان دارد... و گاهی، پایانها دردناکتر از آغازند.
این رمان، قصهی شجاعت، دوستی، عشق، است که قلب را میلرزاند.»
اما هر داستانی پایان دارد... و گاهی، پایانها دردناکتر از آغازند.
این رمان، قصهی شجاعت، دوستی، عشق، است که قلب را میلرزاند.»
- ۱.۱k
- ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط