پارت3۹
پارت3۹
ایورا:اما تروخدا چشاتو بازکن(با گریه)
شوگا:ام..اما(شک)
تهیونگ:اما خواهش میکنم طاقت بیار
ایورا:همش تقصیر منه میدونم خواهش میکنم پاشووو(گریه شدید)
شوگا:ایورا توباید مراقب خودت باشی ما الان امارو میبریم بیمارستان(بغض شدید)
ایورا اهومی گفت و شوگا به همراه اعضا و انا و سوک کیونگ به بیمارستان رفتن و فقط جونگکوک و گذاشتن پیش ایورا و ایورا به ووسوک زنگ میزنه و همه چی و تعریف و میکنه و ووسوک با نگرانی میاد پیش ایورا
ایورا:ووسوک(با گریه)
ووسوک:چیشده چ..چرا گریه میکنی
ایورا:ووسوک خواهش میکنم زودتر بیا اما ...اما تیر خورده
ووسوک:نگران نباش الان خودم و میرسونم مراقب خودت باش(نگران)
ایورا:باشه
پایان صحبتشون
ویوشوگا
۳ساعتی میشد که اما توی اتاق عمله حالم خیلی خراب بود بیش از حد نگران بودمنمیدونم باید چیکار کنم که نامنون اومد به طرفم
نامجون:نگران نباش همه چی درست میشه
تهیونگ:اما خوب میشه
جیمین:اون دختر قوی هست نگران نباش
جیهوپ:دوباره سلامتیش و بدست میاره
جین:من میشناسمش اون خوب میشه
شوگا:امیدوارم
درحال حرف زدن بودیم که دکتر اومد بیرون و همه با نگرانی به سمتش رفتیم
شوگا:دکتر حالش چطوره
دکتر:نگران نباشین عمل موفقیت آمیز بود ولی
انا:ولی چی(گریه)
شوگا:ولی چیی(کمی داد)
دکتر:ولی تیر به وسط سینشون خورده که خیلی نزدیک به قلبشون بوده عمل موفقیت آمیز بود ولی همه چی به مقاوت خودشون بستگی داره دیگه هیچی دست ما نیست
شوگا:ول..ولی تو دکتری باید نجاتش بدی ازت خواهش میکنم(گریه و داد)
دکتر:متاسفم(ورفت)
برای همه غیرقابل باور بود چون اما برای همه اونا قابل احترام بود و همه دوسش داشتن کی فکر میکرد یرکزی بزرگترین و قدرتمند ترین مافیا جهان به دست و پای دکترا بیوفته همه نگران بودن که ایورا و ووسوک و جونگکوک اومدن
ایورا:چ...چیشده(نگران)
ووسوک:سلام
جونگکوک:حالش چطوره
انا:ایورا(باچشای اشکی بغلش کرد)
ایورا:چیشده یکی بگهه(داد و گریه)
انا:اما ...اما رفته تو کما دکترا میگن همه چی به مقاومت خودش بستگی داره(گریه)
ایورا:چ..چی
که یدفعه بیهوش شد شک برای ایورا اونم تو دوران بارداری اصلا خوب نبود همه بانگرانی به سمتش اومدن و دکتر بهش سرم زد و انا و سوک کیونگ پیش ایورا بودن و شوگا و بقیه پسرا هم دم اتاق اما بودن
...............
ایورا:اما تروخدا چشاتو بازکن(با گریه)
شوگا:ام..اما(شک)
تهیونگ:اما خواهش میکنم طاقت بیار
ایورا:همش تقصیر منه میدونم خواهش میکنم پاشووو(گریه شدید)
شوگا:ایورا توباید مراقب خودت باشی ما الان امارو میبریم بیمارستان(بغض شدید)
ایورا اهومی گفت و شوگا به همراه اعضا و انا و سوک کیونگ به بیمارستان رفتن و فقط جونگکوک و گذاشتن پیش ایورا و ایورا به ووسوک زنگ میزنه و همه چی و تعریف و میکنه و ووسوک با نگرانی میاد پیش ایورا
ایورا:ووسوک(با گریه)
ووسوک:چیشده چ..چرا گریه میکنی
ایورا:ووسوک خواهش میکنم زودتر بیا اما ...اما تیر خورده
ووسوک:نگران نباش الان خودم و میرسونم مراقب خودت باش(نگران)
ایورا:باشه
پایان صحبتشون
ویوشوگا
۳ساعتی میشد که اما توی اتاق عمله حالم خیلی خراب بود بیش از حد نگران بودمنمیدونم باید چیکار کنم که نامنون اومد به طرفم
نامجون:نگران نباش همه چی درست میشه
تهیونگ:اما خوب میشه
جیمین:اون دختر قوی هست نگران نباش
جیهوپ:دوباره سلامتیش و بدست میاره
جین:من میشناسمش اون خوب میشه
شوگا:امیدوارم
درحال حرف زدن بودیم که دکتر اومد بیرون و همه با نگرانی به سمتش رفتیم
شوگا:دکتر حالش چطوره
دکتر:نگران نباشین عمل موفقیت آمیز بود ولی
انا:ولی چی(گریه)
شوگا:ولی چیی(کمی داد)
دکتر:ولی تیر به وسط سینشون خورده که خیلی نزدیک به قلبشون بوده عمل موفقیت آمیز بود ولی همه چی به مقاوت خودشون بستگی داره دیگه هیچی دست ما نیست
شوگا:ول..ولی تو دکتری باید نجاتش بدی ازت خواهش میکنم(گریه و داد)
دکتر:متاسفم(ورفت)
برای همه غیرقابل باور بود چون اما برای همه اونا قابل احترام بود و همه دوسش داشتن کی فکر میکرد یرکزی بزرگترین و قدرتمند ترین مافیا جهان به دست و پای دکترا بیوفته همه نگران بودن که ایورا و ووسوک و جونگکوک اومدن
ایورا:چ...چیشده(نگران)
ووسوک:سلام
جونگکوک:حالش چطوره
انا:ایورا(باچشای اشکی بغلش کرد)
ایورا:چیشده یکی بگهه(داد و گریه)
انا:اما ...اما رفته تو کما دکترا میگن همه چی به مقاومت خودش بستگی داره(گریه)
ایورا:چ..چی
که یدفعه بیهوش شد شک برای ایورا اونم تو دوران بارداری اصلا خوب نبود همه بانگرانی به سمتش اومدن و دکتر بهش سرم زد و انا و سوک کیونگ پیش ایورا بودن و شوگا و بقیه پسرا هم دم اتاق اما بودن
...............
۱.۰k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.