داستان اندر زندگانی ضحاک تازی

📌داستان اندر زندگانی ضحاک تازی
[به نظم و نثر]

🟡بخش سوم

🔷در ادامه حکیم توس میگوید من اینگونه از دانایان شنیده ام که هر فرزندی هرچقدر هم که پست و ناپاک باشد یا هرچقدر هم که نیرومند باشد باز خون پدر خود را نمیریزد و در این بین قطعاً رازی در میان بوده که مادر ضحاک از آن خبر داشته(در حقیقت فردوسی میخواهد بگوید که مادر ضحاک از شخص دیگری غیر از مرداس باردار شده بوده و درواقع ضحاک فرزند مرداس نیست).
چنان بد گوهر شوخ فرزند او
بگشت از ره داد و پیوند او
به خون پدر گشت همداستان
ز دانا شنیدم من این داستان
که فرزند بد کر شود نره شیر
به خون پدر هم نباشد دلیر
مگر در نهانش سخن دیگر است
پژوهنده را راز با مادر است

🔶بدین ترتیب ضحاک بیدادگر با قتل پدر بر تخت پادشاهی تازیان نشست و تاج پدر خود را بر سر گذاشت.
اهریمن که ماجرا را دیده بود دوباره دامی دیگر برای ضحاک پهن کرد و رو به ضحاک گفت که اگر گفتار مرا گوش فرا دهی و به پیمانی که در ابتدا با یکدیگر بستیم همچنان عمل کنی؛
جهان سر به سر پادشاهی تو راست
دد و مردم و مرغ و ماهی تو راست
🔘اینگونه بود که ضحاک همچنان در دام اهریمن باقی ماند.

#شاهنامه