I fell in love with someone P

"I fell in love with someone'' (P136)
CHAPTER : 2

آیا ا.ت واقعا متوجه شد که اون جونگکوک هست؟(نوچ)
وقتی دید ا.ت رو با خودشون میبرن سریع ردیاب ریز قابل تماشا پرتاب کرد به سمت ا.ت تا بهش بچسبه (اصلا مگه داریم همچین ردیابی؟💀من چی دارم اختراع میکنم که نمیدونم وجود داره یا نه؟
که بتونه رد اونو بگیره قبل از اینکه محل ترک کنه از رد خون هایی که رو زمین بود یواشکی عکس گرفت سریع محل ترک کرد و به سمت محلی که ماشینش رو پارک رفت....و راهی عمارت شد...

یه ساعت بعد :
کیم : یعنی میخوای بگی اون جونگکوک بود؟!!! *داد*
" : بله!
کیم : تو مطمئنی!!!
" : بله من خودم با تشخیص تتوی پشت گوشش فهمیدم
کیم : آخه من باورم نمیشه یعنی جونگکوک الان اومد دخترمو دزدید و بعد ا.ت چیزی نفهمید؟!!؟
" : ارباب کیم ا.ت خیلی بهشون از ترس شوکه وارد شد برا همین نتوسنت غیر از ترس چیزی تشخیص بده.
کیم : الان توی عوضی نتونستی بری دنبال ا.ت بری ها!!!!*عربده*
" : برعکس، ردیاب اهنی وصل کردم بهش که میتونیم ردش رو بزنیم.
کیم : عجب باهوش هستی.
" : کی بریم اونجا؟
کیم : فردا؛ میدونم که اون کاری نمیتونه با دخترم انجام بده(خاک تو سرت منحرف؛ رمضانهههههههه) پس تا فردا آماده باشید چند نفر بفرست پیش یونا نمی‌دونم کیا و توهم ردیاب برسی کن.
'' : چشم تا فردا همچی آماده هست.
(ببینید، ببینیدددددددددد کل داستان ماموریت مافیا رو توضیح دادم ببینیدددددد چه ادمین آموزنده ای دارید)

از زبان تهیونگ :
تهیونگ : با کلی بدبختی شماره ی یونا رو پیدا کردم بلاخره بله جونگکوک ماهم شدیم زیر دستات.واقعا که هستیم.شروع کردم به زنگ زدن.اهم اهم

یونا " یهو صدای زنگ گوشیم به گوشم خورد به شماره نگاه کردم ناشناس بود.
یونا : این دیگه کیه؟
کیونگ : جواب نده واسه چی باید جواب بدی وقتی ناشناسه.
سوا : راست میگه.
یونا به حرفشون گوش داد و قطع کرد.

تهیونگ " شت، چرا این قطع کرد نکنه چون من شمارم ناشناسه اینبار بهش پیام دادم تا بتونه بفهمه منم نوشتم واسا واسا بهتر نیس یکم لاس بزنم(قربونت برم)

-سلام بانوی من! من کیم تهیونگ هستم. من اومدم بهت خبر بدم که اصلا نگران هیچی نباش ا.ت حالش خوبه اگه برات سواله از کجا میدونم...نپرس-
و ارسال.

تهیونگ " واقعا این پیام مناسب بود؟
پایان ویو *تهیونگ*


ویو یونا :
جی سوک : پاشید دیگه باید بریم بگردیم.
کیونگ : وقتی خبری از ا.ت نیس چطور بگردیم.
سوا : فعلا تو ساکت، جی سوک راست میگه ما که کل جنگل پیدا نکردیم.
کیونگ : واقعا میخواید کل جنگل پیدا کنیم؟ اونم کنار هم؟ زمان نمیبره؟
سوا : پس...جدا از هم. باشه؟
جی سوک : قبوله.
یهو صدای جیغ یونا رو شنیدیم

اینم ادامش تو کامنتا کلش تو کپشن جا نمیگیره.
دیدگاه ها (۱۵)

"I fell in love with someone'' (P137)CHAPTER : 2سوا : بدجوری...

"I fell in love with someone'' (P138)CHAPTER : 2کیم از اتاق ...

"I fell in love with someone'' (P135)CHAPTER : 2ا.ت : منظورم...

"I fell in love with someone'' (P134)CHAPTER : 2ولی احتمال ب...

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط