زدواج سوری پارت 61 و اخر
زدواج سوری پارت 61 و اخر
ـ شوخی میکنی؟
ناجینا ـ نه جدیم
سریع بغلش کردم اروم تو گوشش..
ـ چقدر خوبه که با تو اشنا شدم
ناجینا ـ منم
بعد از کادو و اینا
نامی ـ پی دی نیم گفت که باید اهنگ "Señorita" رو بخونین و بعد دیگه اتمام (همراش اهنگو گوش کنین)
ـ عا باشه
ته ـ خیلی خب
باز همه جا تاریک شد
ـ عاشق وقتای هستم که منو دوشیزه صدا میکنی، کاش میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل اوه لا لا لاست، واقیعته لالالا، اوه من باید فرار کنم، اوه تو باید کاری کنی کع به سمتت برگردم
ته ـ تو میامی فرود اومدم، هوا بخاطر بارون تابستونی گرم بود، ازم عرق میچکید، قبل از اینکه حتی اسمش رو بدونم لا لا لا، من حسی مثل اوه لا لا لا داشتم، اره، نه، زیر نور مهتاب ابی، ما ساعت ها رو سن رقصیدیم، تکیلا، سپیده دم، بدنش کامل تو دستام جا میشد، من حسی مثل ااوه لا لا لا داشتم، اره
ته و ات ـ عاشق وقتایی هستم که منو سنیوریتا صدا میزنی، کاش میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، این حقیقته لا لا لا، اره من باید فرار کنم، اوه میدونی که عاشق وقتای هستم که منو دوشیزه صدا میکنی، کاشکی میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، حقیقته لا لا لا، اوه من باید فرار کنم، اوه، تو باید کاری کنی که دوباره به سمتت برگردم
ـ توی هتل گیر افتادم، فقط یه چیزایی هستن که هیچوقت تغییر نمیکنن،تو میگی که ما دوسیتمون معمولیه، اما دوستا که طعم همو نمیچشن لا لا لا، چون خودتم میدونی مدت زیادی گذشته، پس نزار ازت ناامید شم اووه، نمیتونم ازت دست بکشم، اووه، عشقم، بوسه تو کُشندست متوقفش نکن
ته و ات ـ عاشق وقتایی هستم که منو سنیوریتا صدا میزنی، کاشکی میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، این حقیقته لا لا لا، اوه من باید فرار کنم، اوه میدونی که عاشق وقتایی هستم که به من میگی دوشیزه، کاشکی میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، حقیقته لا لا لا، اوه من باید فرار کنم، اوه، تو باید کاری کنی که دوباره به سمتت برگردم، تمام این مدت برای تو میومدم، و امیدوارم واسه معنی دار بوده باشه، اسممو صدا کن من میام پیشِت
بقیشو نخوندیم بجاش فاصله ی یه میلی متری وایسادیم
ـ من باید فرار کنم*اروم جوری که تهیونگ بشنوه *
ته ـ عمرن بتونی از چنگم در بری
و یه بوسه ی طولانییی
"پایان"
ـ شوخی میکنی؟
ناجینا ـ نه جدیم
سریع بغلش کردم اروم تو گوشش..
ـ چقدر خوبه که با تو اشنا شدم
ناجینا ـ منم
بعد از کادو و اینا
نامی ـ پی دی نیم گفت که باید اهنگ "Señorita" رو بخونین و بعد دیگه اتمام (همراش اهنگو گوش کنین)
ـ عا باشه
ته ـ خیلی خب
باز همه جا تاریک شد
ـ عاشق وقتای هستم که منو دوشیزه صدا میکنی، کاش میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل اوه لا لا لاست، واقیعته لالالا، اوه من باید فرار کنم، اوه تو باید کاری کنی کع به سمتت برگردم
ته ـ تو میامی فرود اومدم، هوا بخاطر بارون تابستونی گرم بود، ازم عرق میچکید، قبل از اینکه حتی اسمش رو بدونم لا لا لا، من حسی مثل اوه لا لا لا داشتم، اره، نه، زیر نور مهتاب ابی، ما ساعت ها رو سن رقصیدیم، تکیلا، سپیده دم، بدنش کامل تو دستام جا میشد، من حسی مثل ااوه لا لا لا داشتم، اره
ته و ات ـ عاشق وقتایی هستم که منو سنیوریتا صدا میزنی، کاش میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، این حقیقته لا لا لا، اره من باید فرار کنم، اوه میدونی که عاشق وقتای هستم که منو دوشیزه صدا میکنی، کاشکی میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، حقیقته لا لا لا، اوه من باید فرار کنم، اوه، تو باید کاری کنی که دوباره به سمتت برگردم
ـ توی هتل گیر افتادم، فقط یه چیزایی هستن که هیچوقت تغییر نمیکنن،تو میگی که ما دوسیتمون معمولیه، اما دوستا که طعم همو نمیچشن لا لا لا، چون خودتم میدونی مدت زیادی گذشته، پس نزار ازت ناامید شم اووه، نمیتونم ازت دست بکشم، اووه، عشقم، بوسه تو کُشندست متوقفش نکن
ته و ات ـ عاشق وقتایی هستم که منو سنیوریتا صدا میزنی، کاشکی میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، این حقیقته لا لا لا، اوه من باید فرار کنم، اوه میدونی که عاشق وقتایی هستم که به من میگی دوشیزه، کاشکی میتونستم تظاهر کنم که بهت نیازی ندارم، ولی هر لمست مثل او لا لا لاست، حقیقته لا لا لا، اوه من باید فرار کنم، اوه، تو باید کاری کنی که دوباره به سمتت برگردم، تمام این مدت برای تو میومدم، و امیدوارم واسه معنی دار بوده باشه، اسممو صدا کن من میام پیشِت
بقیشو نخوندیم بجاش فاصله ی یه میلی متری وایسادیم
ـ من باید فرار کنم*اروم جوری که تهیونگ بشنوه *
ته ـ عمرن بتونی از چنگم در بری
و یه بوسه ی طولانییی
"پایان"
۷.۴k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.