چون حسین تشنه لب وارد به دشت نینوا شد
چون حسین تشنه لب وارد به دشت نینوا شد
شد پحرم و برای شیعیان ماه عزا شد
خیمه گاه خویشتن را کربلا آن شه به پا کرد
خیمه یاران را خود را ز اهل بیت خود جدا کرد
کرد با یاران خود آن شه بسی گفت و شنود
هرکسی این جا بماند می شود آخر شهید
عده ای کردند بهانه و برفتند ز آن دیار
عده ای ماندند و گفتند میکنیم جان را نثار
جان ما قابل نباشد ای شه عالی مقام
گر تمامی کشته گردیدم میکنیم اینجا قیام
خود بماند با اهل بیت و دوستان با وفا
در ره قران و دین گفتند کنیم جان را فدا
ابن سعد دستور داد بر آن سپاه مشرکین
آب را بستند بر وری حریم شاه دین
بود گ مای زیاد و آفتاب
تشنه گشتند کودکان از بهر آب
قلبشان از تشنگی گرید کباب
میزدند پرپر برای قطره آب
جمله یاران رفتند و گشتند شهید
نزد زهرا جمله گشتند روسفید
اکبر و عباس و عون و جعفرش
حر و یاران و سپاه و لشکرش
شاعر زنده یاد ماشاالله مهرنیا
شد پحرم و برای شیعیان ماه عزا شد
خیمه گاه خویشتن را کربلا آن شه به پا کرد
خیمه یاران را خود را ز اهل بیت خود جدا کرد
کرد با یاران خود آن شه بسی گفت و شنود
هرکسی این جا بماند می شود آخر شهید
عده ای کردند بهانه و برفتند ز آن دیار
عده ای ماندند و گفتند میکنیم جان را نثار
جان ما قابل نباشد ای شه عالی مقام
گر تمامی کشته گردیدم میکنیم اینجا قیام
خود بماند با اهل بیت و دوستان با وفا
در ره قران و دین گفتند کنیم جان را فدا
ابن سعد دستور داد بر آن سپاه مشرکین
آب را بستند بر وری حریم شاه دین
بود گ مای زیاد و آفتاب
تشنه گشتند کودکان از بهر آب
قلبشان از تشنگی گرید کباب
میزدند پرپر برای قطره آب
جمله یاران رفتند و گشتند شهید
نزد زهرا جمله گشتند روسفید
اکبر و عباس و عون و جعفرش
حر و یاران و سپاه و لشکرش
شاعر زنده یاد ماشاالله مهرنیا
۱.۹k
۱۹ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.