پارت چهاردهم فیک من عاشق دشمنم شدم:
پارت چهاردهم فیک من عاشق دشمنم شدم:
- باور نمیکنی که دوست دارم نه؟
+ معلومه که نه
-بهت ثابت میکنم ( ات رو میشه سمت خودش و میبوستش و بعد از یه دقیقه ولش میکنه)
چرا مثل لبو سرخ شدی؟
+ چرا....اینکارو کردی؟
- چون دوست دارم و بهت ثابت میکنم
+ من یه مافیام نمیتونی گولم بزنی
- هرجور میخوای فکر کن دوست دارم
( شب رو میخوابن و ات صبح زود بیدار میشه که بره ولی یونگی دم در وایستاده )
- فکر میکردم دیر تر بیای ، کم خوابی پیدا میکنی ها ، قهوه میخوری ؟
+ چ....ی؟ چطوری بیداری ؟
- از دیشب اینجا وایستادم میدونستم میخوای بری
جواب ندادی ، قهوه میخوری ؟
+ از دیشب ؟ چرا؟
- نمیتونستم تحمل کنم که بری و میدونستم که میری پس اومدم که نزارم
+ چه چیزی باعث شده فکر کردی که اگر وایستی اینجا میتونی من رو از رفتن منع کنی ؟
- تو هر جایی هم بری انگار اینجایی
+ یعنی چی ؟
- چون توی قلب منی
+ پس یونی چی؟
اونم توی قلبت هست، احتمالا چند تا قلب داری
- آره درسته من یونی رو دوست دارم و توی قلبم هست ولی تو قلب منی
اونو به عنوان کسی که چندین سال پیشم کار کرده رو دوست دارم و تو رو به عنوان پارتنرم
+ چ...ی؟
پس چرا میزاری کنارت بخوابه ؟
- دو سال پیش چند تا دزد اومدن اینجا و به یونی ضربه زدن در حد مرگ ولی اون زنده موند بعد از اون شبا روی تخت دوم اتاق من میخوابه چون میترسه
+ چه جالب
ولی باید زودتر میگفتی
-چرا من وقتی عشقم توی خونست باید با یونی بخوابم ؟ اونم روی یه تخت ؟
+ خب چرا برای اتاقش سیستم امنیتی نذاشتین؟
- سیستم امنیتی داره ولی خب خیلی میترسه
+ باشه ، قبول حالا میشه برم ؟
- چی ؟ مگه نباید راضی میشدی ؟
+ چرا ولی من هر روز صبح مبمر بیرون ورزش کنم
- میدونی وقتی دروغ میگی ، چشم سمت چپت تنگ میشه ؟
خیلی ضایع هستی
+ جدی؟ باشه خب بابا
- حالا میشه بغلت کنم؟
+ چی؟
معلومه که نه
( ات خودش میره سمت یونگی و بغلش میکنه و یونگی رو میبوسه )
+ نوبت من بود
میدونی از ناز کردن خوشم نمیاد ، مثل بقیه دخترا نیستم
- واو برگام ریخت
+ خب دیگه ، یه قهوه هم به من بده
به پیشنهادت فکر میکنم
چون که دوستون دارم براتون گذاشتم شرط لایک رو اجرا نکردین
یه پارت دیگه هم شاید بزارم و بعدش پارت بعد رو شرطی میزارم
دوستون دارممم🤍😌🫠
- باور نمیکنی که دوست دارم نه؟
+ معلومه که نه
-بهت ثابت میکنم ( ات رو میشه سمت خودش و میبوستش و بعد از یه دقیقه ولش میکنه)
چرا مثل لبو سرخ شدی؟
+ چرا....اینکارو کردی؟
- چون دوست دارم و بهت ثابت میکنم
+ من یه مافیام نمیتونی گولم بزنی
- هرجور میخوای فکر کن دوست دارم
( شب رو میخوابن و ات صبح زود بیدار میشه که بره ولی یونگی دم در وایستاده )
- فکر میکردم دیر تر بیای ، کم خوابی پیدا میکنی ها ، قهوه میخوری ؟
+ چ....ی؟ چطوری بیداری ؟
- از دیشب اینجا وایستادم میدونستم میخوای بری
جواب ندادی ، قهوه میخوری ؟
+ از دیشب ؟ چرا؟
- نمیتونستم تحمل کنم که بری و میدونستم که میری پس اومدم که نزارم
+ چه چیزی باعث شده فکر کردی که اگر وایستی اینجا میتونی من رو از رفتن منع کنی ؟
- تو هر جایی هم بری انگار اینجایی
+ یعنی چی ؟
- چون توی قلب منی
+ پس یونی چی؟
اونم توی قلبت هست، احتمالا چند تا قلب داری
- آره درسته من یونی رو دوست دارم و توی قلبم هست ولی تو قلب منی
اونو به عنوان کسی که چندین سال پیشم کار کرده رو دوست دارم و تو رو به عنوان پارتنرم
+ چ...ی؟
پس چرا میزاری کنارت بخوابه ؟
- دو سال پیش چند تا دزد اومدن اینجا و به یونی ضربه زدن در حد مرگ ولی اون زنده موند بعد از اون شبا روی تخت دوم اتاق من میخوابه چون میترسه
+ چه جالب
ولی باید زودتر میگفتی
-چرا من وقتی عشقم توی خونست باید با یونی بخوابم ؟ اونم روی یه تخت ؟
+ خب چرا برای اتاقش سیستم امنیتی نذاشتین؟
- سیستم امنیتی داره ولی خب خیلی میترسه
+ باشه ، قبول حالا میشه برم ؟
- چی ؟ مگه نباید راضی میشدی ؟
+ چرا ولی من هر روز صبح مبمر بیرون ورزش کنم
- میدونی وقتی دروغ میگی ، چشم سمت چپت تنگ میشه ؟
خیلی ضایع هستی
+ جدی؟ باشه خب بابا
- حالا میشه بغلت کنم؟
+ چی؟
معلومه که نه
( ات خودش میره سمت یونگی و بغلش میکنه و یونگی رو میبوسه )
+ نوبت من بود
میدونی از ناز کردن خوشم نمیاد ، مثل بقیه دخترا نیستم
- واو برگام ریخت
+ خب دیگه ، یه قهوه هم به من بده
به پیشنهادت فکر میکنم
چون که دوستون دارم براتون گذاشتم شرط لایک رو اجرا نکردین
یه پارت دیگه هم شاید بزارم و بعدش پارت بعد رو شرطی میزارم
دوستون دارممم🤍😌🫠
۶.۸k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.