Part : ۲
پس دستشو گرفتم و بلندش کردم گذاشتم تو ماشین حرفی بینمون ردو بدل نشد دیدم خوابش برده اروم گذاشتمش رو تختش خودمو جونگ کوک پایین تختش خوابیدیم که چیزی لازم داشته باشه بفهمیم
*زمان حال*
به پایین تختم نگاه کردم ج... ونگ.. ک.. وک.. اینجا چیکار میکنن اروم پاشدم خواستم رد شد که پام سر خورد پام رفت رو د٪#یک جونگ کوک نا٪#له ی خفیفی بیرون داد
جونگ کوک: اییییییییییی
جیمین: چته داری بچه میزای(خوابالو)
جونگ کوک: اخخخخخخ خواهرت ناقصم کرد
جیمین: چیییی
جونگ کوک: پاش خورد جایی که نباید میخورد
جیمین: جدی(خنده)
جولی: م.. ننن معذرت میخوامم
کوک: اخخ اشکال نداره (سرد)
جیمین: جولی بابت دیش...
جولی: مهم نیست.. من چند روز نیستم میخوام برم جایی
جیمین: ازت عذر خواهی میکنم جنبه داشته باش هیچ جایی نمیری میری با جونگ کوک شرکت
جولی: چی.. ش. ر.. کت چی؟؟
جیمین: میری منشی کوک میشی تا منشیش برگرده
جولی: جیمین واقعا خود خواهی این رفتارا چیه ها تو کمتر از گل به من نمیگفتی
اومدم بیرون درو محکم بستم اخیش هوای تازه جا به جای هوا رو استشمام کردم اخیشش
*خونه*
کوک: جیمین اون تنها همدمته باهاش درست رفتار کن مگه چیکارت کرده
جیمین: خیلی بهش رو دادم نمیخوام از دستش بدم
کوک: تو با این اخلاقت از دستش میدی نه کارایی که اون میکنه
جیمین: تو. میگی چیکار کنم ها خسته شدم از قبول کردم مسئولیتش
کوک:اولا بچه نیست دومن من مسئولیتش و به عهده میگیرم
جیمین: چی!!
کوک: خودم باهاش حرف میزنم نمیخواد تو حرف بزنی باز گند میزنی اما قول بده مسئولیتش رو به عهده گرفتم باهاش درست رفتار کنی
جیمین: قول میدم اما مطمئنی؟!
کوک: اره ناراحت میشه کجا میره
جیمین: پارک بغل برج نامسان
کوک: باشه *ژاکتمو ورداشتم سوار ماشین شدم به پارک که رسیدم چشمام رو دور پارک میچرخوندم که یه چیز سفتی تو سینم...
لایک و کامنت یادتون نره
#جیمین#جونگ کوک
*زمان حال*
به پایین تختم نگاه کردم ج... ونگ.. ک.. وک.. اینجا چیکار میکنن اروم پاشدم خواستم رد شد که پام سر خورد پام رفت رو د٪#یک جونگ کوک نا٪#له ی خفیفی بیرون داد
جونگ کوک: اییییییییییی
جیمین: چته داری بچه میزای(خوابالو)
جونگ کوک: اخخخخخخ خواهرت ناقصم کرد
جیمین: چیییی
جونگ کوک: پاش خورد جایی که نباید میخورد
جیمین: جدی(خنده)
جولی: م.. ننن معذرت میخوامم
کوک: اخخ اشکال نداره (سرد)
جیمین: جولی بابت دیش...
جولی: مهم نیست.. من چند روز نیستم میخوام برم جایی
جیمین: ازت عذر خواهی میکنم جنبه داشته باش هیچ جایی نمیری میری با جونگ کوک شرکت
جولی: چی.. ش. ر.. کت چی؟؟
جیمین: میری منشی کوک میشی تا منشیش برگرده
جولی: جیمین واقعا خود خواهی این رفتارا چیه ها تو کمتر از گل به من نمیگفتی
اومدم بیرون درو محکم بستم اخیش هوای تازه جا به جای هوا رو استشمام کردم اخیشش
*خونه*
کوک: جیمین اون تنها همدمته باهاش درست رفتار کن مگه چیکارت کرده
جیمین: خیلی بهش رو دادم نمیخوام از دستش بدم
کوک: تو با این اخلاقت از دستش میدی نه کارایی که اون میکنه
جیمین: تو. میگی چیکار کنم ها خسته شدم از قبول کردم مسئولیتش
کوک:اولا بچه نیست دومن من مسئولیتش و به عهده میگیرم
جیمین: چی!!
کوک: خودم باهاش حرف میزنم نمیخواد تو حرف بزنی باز گند میزنی اما قول بده مسئولیتش رو به عهده گرفتم باهاش درست رفتار کنی
جیمین: قول میدم اما مطمئنی؟!
کوک: اره ناراحت میشه کجا میره
جیمین: پارک بغل برج نامسان
کوک: باشه *ژاکتمو ورداشتم سوار ماشین شدم به پارک که رسیدم چشمام رو دور پارک میچرخوندم که یه چیز سفتی تو سینم...
لایک و کامنت یادتون نره
#جیمین#جونگ کوک
۳.۸k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.