دم غروبی دلمون گرفته بود

دَمِ غروبی دِلمون گرفته بود،
هِی میگُفتیم یَعنی اونَم از کَله سَحَر تا بوقِ سَگ
مثلِ ما خودشو میزَنه اینوَر اونوَر..؟!
که بپَره دلتَنگی ازسَرِش..؟!
شمارو نِمیدونیم دِلبَر وَلی مآ،
ازخروس خونِ اِمروز تا خودِ خروس‌خونِ فَرداش،
اِنقَدر بُغضامونو قورت میدیم مُخِمون نَم میکشه..!
شما میدونی چِطوریاس دِلبَر..؟!
چِطوریاس این روزا..؟!
چرا صُبح سیاهه، ظُهر سیاهه، شَب سیاهه..؟!
اینهَمه ظُلمَت رَواست..؟!
میدونی شما دِلبَر..؟!
وَلی مَن میگَم اینهَمه ظُلمَت رَواست بی تو..!♥
_
از خودم برایَت بگویم..؟!
از خانه، از خیابان،
شَهر، صدایِ پایِ ما، شَب؟
از کُجا برایَت بگویم..؟!
عِشقِ مَن..!
جایی که تو نیستی، گُفتن دارد..؟!
#به‌وَقتِ‌آشُفتِگی
دیدگاه ها (۱۶)

آدَما به هَمون اَندازه كه قَد می‌كِشن، حَسرتایِ زِندِگيشونَم...

با آدَمِ عاشِق دَربارِه مَعشوقِه‌ش صُحبَت نَکُن؛ با آدَمِ م...

همیشه یک تکه رویای شخصی توی جیبِ پیراهنت باشد..! چیزی شبیه ع...

يك سری از آدم ها را حاضری همه‌جوره كنار خودت داشته باشی؛ به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط