آدَما به هَمون اَندازه كه قَد می كِشن،
آدَما به هَمون اَندازه كه قَد میكِشن،
حَسرتایِ زِندِگيشونَم بُزرگتَر میشه،
آرزوهاشونَم كوچكتر...
اِنقدر كه يادشون میره از زِندگی چی میخواستَن..!
يه روز به خودشون ميان و میبينن، فَقَط صَبر كردن، فَقَط صَبر...
تو باور نمیكنی كه دوست داشتَنت، چِقَدر مَن رو صَبورتَر كَرد، چِقَدر اُمیدوارتَر...!
مَن هَنوزَم تَنها پيادهرَوی میكنم..
هَنوزَم با خودَم حَرف میزنَم..
هَنوزَم چاييم رو تلَخ میخورَم و بَعد از ظُهرا، از پَنجَرهیِ اُتاقَم، به آدمايی كه شَبیهِ تو نيستَن، خيره میشَم...!
به تو فِكر میكنم، به تو؛
وَ اينكه چِقَدر به ديدنِ آدَمی شَبيهِت، حَتی از دور قانعَم..!
مُعجزهای دَر کار نیست،
مَن بایَد بمونَم و اِدامه بِدم، اما حَقيقت اينه كه زِندگی كَردن، از نَبودَنِت سَخت تَر نيست..♡!
_
وَ اَز آرزوهایِ بی شُمار،
تَنها و تَنها تو را خواستَم..!
خواستَنی باشُکوه،
رویایی،
وَ مَحالُ
مَحالُ
مَحال..♡!
_
مَطالِبِ مُنتَخَب..¹⁴00/³/25
حَسرتایِ زِندِگيشونَم بُزرگتَر میشه،
آرزوهاشونَم كوچكتر...
اِنقدر كه يادشون میره از زِندگی چی میخواستَن..!
يه روز به خودشون ميان و میبينن، فَقَط صَبر كردن، فَقَط صَبر...
تو باور نمیكنی كه دوست داشتَنت، چِقَدر مَن رو صَبورتَر كَرد، چِقَدر اُمیدوارتَر...!
مَن هَنوزَم تَنها پيادهرَوی میكنم..
هَنوزَم با خودَم حَرف میزنَم..
هَنوزَم چاييم رو تلَخ میخورَم و بَعد از ظُهرا، از پَنجَرهیِ اُتاقَم، به آدمايی كه شَبیهِ تو نيستَن، خيره میشَم...!
به تو فِكر میكنم، به تو؛
وَ اينكه چِقَدر به ديدنِ آدَمی شَبيهِت، حَتی از دور قانعَم..!
مُعجزهای دَر کار نیست،
مَن بایَد بمونَم و اِدامه بِدم، اما حَقيقت اينه كه زِندگی كَردن، از نَبودَنِت سَخت تَر نيست..♡!
_
وَ اَز آرزوهایِ بی شُمار،
تَنها و تَنها تو را خواستَم..!
خواستَنی باشُکوه،
رویایی،
وَ مَحالُ
مَحالُ
مَحال..♡!
_
مَطالِبِ مُنتَخَب..¹⁴00/³/25
۹۷.۴k
۲۳ خرداد ۱۴۰۰