پارت۲۳ bad love
پارت۲۳ bad love
ا.ت میخواست بره بالا که یهو در خورد
#کی میتونه باشه ؟
+نمیدونم
ا.ت رفت درو باز کنه که
#من باز میکنم
جیمین درو باز کرد و با صورت اشکی و نگران اعضا مواجه شد
نامی:ج..جی.. جیمین (با بغض)
#چیشده؟تهیونگ کجاست؟
شوگا. تهیون..تهیونگو دزدیدن(گریه)
#(خنده حرصی) بگید که یه شوخیه
اعضا:......
#زود باشین بگید(داد)
+جیمین آروم باش(نگران)
#چیو آروم باشم ا.ت ؟چیو؟ (عصبانی)
کوک:به سوجون گفتم ببینه کجاست(بچه ها تهیونگ تو گروه هکره الانم که تهیونگ غیب شده هکر دومشون یعنی سوجون داره میگرده ببینه کجاست)
+امیدوارم زود پیداشه
جیمین رو زانو هاش نشست و گریه می کرد ا.ت هم کنارش نشست
+جیمین نگران نباش حتما پیدا میشه
جیمین ا.تو بغلش کرد و تو بغلش گریه میکرد و ا.تم کمرشو ناز میکرد
+شما بیاین تو الان حیمین اروم میشه
نامی: بیاین تو
اعضا اومدن تو و جیمین بعد ده دقیقه آروم شد و با ا.ت رفتن تو حال پیش اعضا
که سوجون با عجله اومذ تو حال و همه با نکرانی به سوجون نگاه میکردن
علامت سوجون&
&تهیونگو پیدا کردیم وسطه جنگله
#خوبه باید زود بریم اونجا......اما ا.ت نمیاد سوجون به زنت میگی بیاد اینجا و مراقب ا.ت باشه
&چشم
+چرا بدون من میری
#بیا بریم اتاق بهت بگم
حیمین با ا.ت رفتن تو اتاق
#ا.ت اگه بیای اونجا اسیب میبینی....برات خطرناکه
+پس تو اسیب نمیبینی(بغض)
#ا.ت تو یه زنی و اینجور جاها برات خطر ناکه اما من یه مردم میتونم از خودم محافظت کنم اما تو نمیتونی....خودت میدونی که هم برای تو هم برای نی نی کوچولومون بده پس لطفاً اینجا بمون زن سوجونم زن خیلی مهربونیه ازت مراقبت میکنه
+باشه(لبخند با بغض)
بچه ها ببخشید به خاطر اینکه دیر گذاشتم به بزرگی خودتون ببخشید
امید وارم از این پارتم خوشتون اومده باش
لایک و کامنت فراموش نشه🤍✨🌒
ا.ت میخواست بره بالا که یهو در خورد
#کی میتونه باشه ؟
+نمیدونم
ا.ت رفت درو باز کنه که
#من باز میکنم
جیمین درو باز کرد و با صورت اشکی و نگران اعضا مواجه شد
نامی:ج..جی.. جیمین (با بغض)
#چیشده؟تهیونگ کجاست؟
شوگا. تهیون..تهیونگو دزدیدن(گریه)
#(خنده حرصی) بگید که یه شوخیه
اعضا:......
#زود باشین بگید(داد)
+جیمین آروم باش(نگران)
#چیو آروم باشم ا.ت ؟چیو؟ (عصبانی)
کوک:به سوجون گفتم ببینه کجاست(بچه ها تهیونگ تو گروه هکره الانم که تهیونگ غیب شده هکر دومشون یعنی سوجون داره میگرده ببینه کجاست)
+امیدوارم زود پیداشه
جیمین رو زانو هاش نشست و گریه می کرد ا.ت هم کنارش نشست
+جیمین نگران نباش حتما پیدا میشه
جیمین ا.تو بغلش کرد و تو بغلش گریه میکرد و ا.تم کمرشو ناز میکرد
+شما بیاین تو الان حیمین اروم میشه
نامی: بیاین تو
اعضا اومدن تو و جیمین بعد ده دقیقه آروم شد و با ا.ت رفتن تو حال پیش اعضا
که سوجون با عجله اومذ تو حال و همه با نکرانی به سوجون نگاه میکردن
علامت سوجون&
&تهیونگو پیدا کردیم وسطه جنگله
#خوبه باید زود بریم اونجا......اما ا.ت نمیاد سوجون به زنت میگی بیاد اینجا و مراقب ا.ت باشه
&چشم
+چرا بدون من میری
#بیا بریم اتاق بهت بگم
حیمین با ا.ت رفتن تو اتاق
#ا.ت اگه بیای اونجا اسیب میبینی....برات خطرناکه
+پس تو اسیب نمیبینی(بغض)
#ا.ت تو یه زنی و اینجور جاها برات خطر ناکه اما من یه مردم میتونم از خودم محافظت کنم اما تو نمیتونی....خودت میدونی که هم برای تو هم برای نی نی کوچولومون بده پس لطفاً اینجا بمون زن سوجونم زن خیلی مهربونیه ازت مراقبت میکنه
+باشه(لبخند با بغض)
بچه ها ببخشید به خاطر اینکه دیر گذاشتم به بزرگی خودتون ببخشید
امید وارم از این پارتم خوشتون اومده باش
لایک و کامنت فراموش نشه🤍✨🌒
۱.۲k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.