...خون اشام...
ᴾᵃʳᵗ:²³
_رفتیم بالا که به دیوار چسبوندمشو شروع به بوسیدنش کردم
+هنوز تو شوک بودم که هلش دادم
+چیکار میکنی یکی میبینه
_خب ببینن بعدشم دلم برای لبات تنگ شده بود
+رفتم جلو و لبشو بوس کردم
+بیا بریم
_بریم
+پسرا بیاین
+خب شروع کنید بخورید
+بعد غذا ظرف ها رو توی ماشین ظرفشویی گذاشتیم و تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم
÷چه فیلمی بزارم
*+لبخند
_÷اون زیادی براتون ترسناک نیست؟
*+نه
÷باشه
بعد فیلم
*امشب خونه تو میمونم
+خوبه
_گفتم میترسید
+تو امروز ندیدی با اون مردک و زنیکه احمق چیکار کردم
_میتونستی منو با خودت ببری
÷فیلمشو دارم
_واقعا
÷وایسا به TV وصل شم
بعد فیلم
×حالا فهمیدم چرا کوک ازت میترسه
■(خنده)تو از این جوجه کوچولو میترسی
_من که ی ازش نمیترسم
+گگگگگگ
■بچه
_نشته بودیم حرف میزدیم دیدم نه ا.ت هست نه هوپ رفتم بالا دیدم هوپی ا.تو بغل کرده یکم رفتم جلو که حرفاشونو بشنوم
■یادت میاد وقتی برا اولین بار دعوا کردیم اونقدر گریه کرده بودی که حالت بد شده بود
+توم اونقد ترسیده بودی میگفتی تنهام نذار ابجی کوچولو قول میدم باهات دعوا نکنم قول میدم میارمت خونه خودمون
■ولی میدونی واقعا ترسیدم از دستت بدم
_ولشون کردم و رفتم پایین
+ولی هنوز هستم
■بایدم باشی خانم کوچولو
÷برم بقیه رو صدا کنم
_ولشون کن تنها باشن
■بعد کلی حرف زدن رفتیم پایین
*بریم
÷اره منم فردا واسه لندن چند تا قرار داد مونده باید تکمیل کنم
_لندن توم میری
÷اره
+ایشون به عنوان مدیر برنامه بنده میان
*پاشید بریم عهههه
+مین مین
_بم
+همه سوار ماشینامون شدیم رفتیم خونه
ویو کوک ساعت ۲
_خواب بودم که یه صدایی اومد بیدار شدم دید یکی تو اتاقه
؟اووو کوک وقت خداحافظیه
_اینو گفت و بنگ.........
کوک مرد؟
نمرد؟
چیشد؟
فقط خدا میدونه.
برای پارت های بعد لایک کنید.
حمایت نمیکنید .
#لایک_کنید
#تابع_قوانین_ویسگون
#تابع_قوانین_ایران
_رفتیم بالا که به دیوار چسبوندمشو شروع به بوسیدنش کردم
+هنوز تو شوک بودم که هلش دادم
+چیکار میکنی یکی میبینه
_خب ببینن بعدشم دلم برای لبات تنگ شده بود
+رفتم جلو و لبشو بوس کردم
+بیا بریم
_بریم
+پسرا بیاین
+خب شروع کنید بخورید
+بعد غذا ظرف ها رو توی ماشین ظرفشویی گذاشتیم و تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم
÷چه فیلمی بزارم
*+لبخند
_÷اون زیادی براتون ترسناک نیست؟
*+نه
÷باشه
بعد فیلم
*امشب خونه تو میمونم
+خوبه
_گفتم میترسید
+تو امروز ندیدی با اون مردک و زنیکه احمق چیکار کردم
_میتونستی منو با خودت ببری
÷فیلمشو دارم
_واقعا
÷وایسا به TV وصل شم
بعد فیلم
×حالا فهمیدم چرا کوک ازت میترسه
■(خنده)تو از این جوجه کوچولو میترسی
_من که ی ازش نمیترسم
+گگگگگگ
■بچه
_نشته بودیم حرف میزدیم دیدم نه ا.ت هست نه هوپ رفتم بالا دیدم هوپی ا.تو بغل کرده یکم رفتم جلو که حرفاشونو بشنوم
■یادت میاد وقتی برا اولین بار دعوا کردیم اونقدر گریه کرده بودی که حالت بد شده بود
+توم اونقد ترسیده بودی میگفتی تنهام نذار ابجی کوچولو قول میدم باهات دعوا نکنم قول میدم میارمت خونه خودمون
■ولی میدونی واقعا ترسیدم از دستت بدم
_ولشون کردم و رفتم پایین
+ولی هنوز هستم
■بایدم باشی خانم کوچولو
÷برم بقیه رو صدا کنم
_ولشون کن تنها باشن
■بعد کلی حرف زدن رفتیم پایین
*بریم
÷اره منم فردا واسه لندن چند تا قرار داد مونده باید تکمیل کنم
_لندن توم میری
÷اره
+ایشون به عنوان مدیر برنامه بنده میان
*پاشید بریم عهههه
+مین مین
_بم
+همه سوار ماشینامون شدیم رفتیم خونه
ویو کوک ساعت ۲
_خواب بودم که یه صدایی اومد بیدار شدم دید یکی تو اتاقه
؟اووو کوک وقت خداحافظیه
_اینو گفت و بنگ.........
کوک مرد؟
نمرد؟
چیشد؟
فقط خدا میدونه.
برای پارت های بعد لایک کنید.
حمایت نمیکنید .
#لایک_کنید
#تابع_قوانین_ویسگون
#تابع_قوانین_ایران
۲.۵k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.