غمگین بود

غمگین بود..
مثل دختر بچه ایی تنها درمیان سرما..
چشم به راه
خسته
سرما زده
تنها
که رهگذران با بی اعتنایی از کنار او می گذشتند
گه گاهی هم نگاهی به او می انداختند و تا در دل دخترک نور امیدی شکوفا میشد سر بر میگرداندند و به راه خود ادامه میدادند و دخترک میماند و سرمای شب...

("نوشته خودم")

( ر.کاف )
دیدگاه ها (۴)

حوصله هیچ چیز را نداشت..دلش میخواست در اتاقش بماند و با هیچک...

با بغض:)

امروز مادرم رو تو حیاط در حال گریه کردن دیدم و بعد از چند دق...

وقتی استادتو عصبی میکنی.😂🤦🏻‍♀️

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط