p18
رفتم بغلش
ات: اصلا کتابو نمیخوام
نامی: باشهه
(فردا)
امشب قرار بود با سوجون و کوک بریم بار
بعد از صبخونه رفتم تو حیاط یکم با بم بازی کردم بعدش برگشتم دوش گرفتم موهامو خشک کردم
ایرپادمو گذاستم و اهنگ go gyal و گوش کردم
(شب)
رفتم یه لباس خوب پوشیدم و موهامو حالت دادم رفتم پایین
نامی: کجا میری؟
ات: با کوک و سوجون میرم بار
سر تا پامو انالیز کزد
نامی: کوک حوایت باشه ها
کوک: چشم جناب
ته: ببین هیونگم چه بفکرته قدرشو بدون
نامی: ته
ته: جانم
نامی: هعییی
رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت بار سوجونو پیدا کردیم رفتیم پیشش کوک رفت سفارش داد
سوجون: بچه ها
کوک و ات: اره
سوجون: من... دوست دختر دارم
ات: جاان... عررر واقعا مبارکههه کی عروسیتونه
سوجون: یااا
ات: باشه بابا شوخی کردم... کیه؟
سوجون: جنی
ات: اخی
کوک: اتم دوست پسر داره
سوجون: واقعا؟ کی
ات: نامجون... پسر عموم
سوجون: اووو
ات: بیخیال اصلا
نامجون ویو
یه ساعت میشد رفتن رفتم اتاقم رو تخت دراز کشیدم که در اتاقم باز شد و ات اومد تو، معلوم بود خیلی مسته
ات ویو
صبح وقتی بیدار شدم نامجون بالا سرم نشسته بود و صورتش یه سانتی متری صورتم بود
ات: هاچیشده؟ من کی اومدم خونه؟
نامی: دیشبو یادت نیست؟
ات: دیشب؟
فلش بک
نامجون ویو *
ات رفتسمت کمدمو در شو باز کرد
ات: اخیی شورت قلب قلبی داری؟ مال من روش خرسه بزا تشونت بدم
نامی: ات چی میگی تو مستی
ات: نه اصلنم مست نیستم
نامی: لباستو عوشکن
همونجا بدون توجه به من لباسشو عوض کزد بزور بردمش رو تخت خوابوندمش
ات: این گلدونو میبینی
نامی: اره
*گلدونو شکست *
ات: دیگه نمیبینب
نامی: هعیی خدایااا بخواب بچه
ات: من بچه نیستم
بغلش کردم که بعد یمدت خوابش برد
ات ویو زمان حال **
ات: وا... ببخشید بابت شورت قلب قلبی
نامی: اشکالی نداره
نامی: لازم نبود معذبم کنی (تو ذخنش)
رفتم تو اتاقم کارای لازمو انجام دادم و رفتم صبحونه
یونگی: بچه ها... ما یه هفته قراره بریم کانادا و شما خودپون تنهایین
همه: باش
شب شده بود بابا و عمو ها رفتن جیمین و ته و کوکم با دوستاشون رفته بودن ویلا و سع روز دیگع بر میگردن و منو نامجون خونه تنها بودیم
ات: نامیی
نامی: جان
ات: حوصلم سر رفته
نامی: خب میخوای چیکار کنم
ات: نمیدونم
نامی: میخوای بریم بیرون
ات: نه
نامی: باشه پس... میخولم به روش خودم حوصلتو بیارم 😈
ات: چی؟
که اومد یمتم و براید بغلم کرد برد تو اتاق
*بگبن بفرستم (اول تسبیحتونو نشون بدین دیگه میفرستم 📿🤲🏻)*
صبح با دلدرد بیدار شدم زیر دلم خیلی درد میکرد که گریم گرفت
ات: هق... دلم
نامی: چیشده عزیزم
ات: خیلی بدی... دلم درد میکنه
اومد بغلم کرد برد تو حموم و گذاست تو وان خودشو پشتم نشست و زیر دلمو ماساژ داد
ادامه دارد
شاید دیر وقت بزارم چون داریم میریم بیرون
ات: اصلا کتابو نمیخوام
نامی: باشهه
(فردا)
امشب قرار بود با سوجون و کوک بریم بار
بعد از صبخونه رفتم تو حیاط یکم با بم بازی کردم بعدش برگشتم دوش گرفتم موهامو خشک کردم
ایرپادمو گذاستم و اهنگ go gyal و گوش کردم
(شب)
رفتم یه لباس خوب پوشیدم و موهامو حالت دادم رفتم پایین
نامی: کجا میری؟
ات: با کوک و سوجون میرم بار
سر تا پامو انالیز کزد
نامی: کوک حوایت باشه ها
کوک: چشم جناب
ته: ببین هیونگم چه بفکرته قدرشو بدون
نامی: ته
ته: جانم
نامی: هعییی
رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت بار سوجونو پیدا کردیم رفتیم پیشش کوک رفت سفارش داد
سوجون: بچه ها
کوک و ات: اره
سوجون: من... دوست دختر دارم
ات: جاان... عررر واقعا مبارکههه کی عروسیتونه
سوجون: یااا
ات: باشه بابا شوخی کردم... کیه؟
سوجون: جنی
ات: اخی
کوک: اتم دوست پسر داره
سوجون: واقعا؟ کی
ات: نامجون... پسر عموم
سوجون: اووو
ات: بیخیال اصلا
نامجون ویو
یه ساعت میشد رفتن رفتم اتاقم رو تخت دراز کشیدم که در اتاقم باز شد و ات اومد تو، معلوم بود خیلی مسته
ات ویو
صبح وقتی بیدار شدم نامجون بالا سرم نشسته بود و صورتش یه سانتی متری صورتم بود
ات: هاچیشده؟ من کی اومدم خونه؟
نامی: دیشبو یادت نیست؟
ات: دیشب؟
فلش بک
نامجون ویو *
ات رفتسمت کمدمو در شو باز کرد
ات: اخیی شورت قلب قلبی داری؟ مال من روش خرسه بزا تشونت بدم
نامی: ات چی میگی تو مستی
ات: نه اصلنم مست نیستم
نامی: لباستو عوشکن
همونجا بدون توجه به من لباسشو عوض کزد بزور بردمش رو تخت خوابوندمش
ات: این گلدونو میبینی
نامی: اره
*گلدونو شکست *
ات: دیگه نمیبینب
نامی: هعیی خدایااا بخواب بچه
ات: من بچه نیستم
بغلش کردم که بعد یمدت خوابش برد
ات ویو زمان حال **
ات: وا... ببخشید بابت شورت قلب قلبی
نامی: اشکالی نداره
نامی: لازم نبود معذبم کنی (تو ذخنش)
رفتم تو اتاقم کارای لازمو انجام دادم و رفتم صبحونه
یونگی: بچه ها... ما یه هفته قراره بریم کانادا و شما خودپون تنهایین
همه: باش
شب شده بود بابا و عمو ها رفتن جیمین و ته و کوکم با دوستاشون رفته بودن ویلا و سع روز دیگع بر میگردن و منو نامجون خونه تنها بودیم
ات: نامیی
نامی: جان
ات: حوصلم سر رفته
نامی: خب میخوای چیکار کنم
ات: نمیدونم
نامی: میخوای بریم بیرون
ات: نه
نامی: باشه پس... میخولم به روش خودم حوصلتو بیارم 😈
ات: چی؟
که اومد یمتم و براید بغلم کرد برد تو اتاق
*بگبن بفرستم (اول تسبیحتونو نشون بدین دیگه میفرستم 📿🤲🏻)*
صبح با دلدرد بیدار شدم زیر دلم خیلی درد میکرد که گریم گرفت
ات: هق... دلم
نامی: چیشده عزیزم
ات: خیلی بدی... دلم درد میکنه
اومد بغلم کرد برد تو حموم و گذاست تو وان خودشو پشتم نشست و زیر دلمو ماساژ داد
ادامه دارد
شاید دیر وقت بزارم چون داریم میریم بیرون
۲۳.۶k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.