پارت38
پارت38
ا.ت: خب برم دیگه
جیمین: کجا
ا.ت: بزار برم دیگه
جیمین: خب قبلش نگام کن
نگاش کردم بوسم کرد
جیمین: حالا برو
رفتم بیرون
خانمه رو فرستادم بره
خودم شروع کردم درست کردن غذا یکی اومد از پشت بغلم کرد دیدم جیمین
ا.ت: ازم خسته نشدی
جیمین: نه😂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جیمین
ا.ت: لینا داره میاد
جیمین ازم جدا شد
+: سلام عزیزم
جیمین: سلام
+: بهتری
جیمین: آره
ا.ت:ولم کن عوضی
جیمین: چیشده وایسا یه لحظه
رفتم پیش ا.ت دیدم یه پسره پیششه
جیمین: تو کی هستی
سریع فرار کرد رفت
جیمین: خوبی ا.ت
ا.ت: آره
+: ا.ت خوبی
ا.ت: بله خانم خوبم
+: خب میگم جیمین تو اگه حالت خوب نیست میتونی این چند هفته رو تو اتاق طبقه پایین بخوابی
جیمین:باشه(جیمین از خداشه😂)
#جیمین
#فیک
#سناریو
ا.ت: خب برم دیگه
جیمین: کجا
ا.ت: بزار برم دیگه
جیمین: خب قبلش نگام کن
نگاش کردم بوسم کرد
جیمین: حالا برو
رفتم بیرون
خانمه رو فرستادم بره
خودم شروع کردم درست کردن غذا یکی اومد از پشت بغلم کرد دیدم جیمین
ا.ت: ازم خسته نشدی
جیمین: نه😂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جیمین
ا.ت: لینا داره میاد
جیمین ازم جدا شد
+: سلام عزیزم
جیمین: سلام
+: بهتری
جیمین: آره
ا.ت:ولم کن عوضی
جیمین: چیشده وایسا یه لحظه
رفتم پیش ا.ت دیدم یه پسره پیششه
جیمین: تو کی هستی
سریع فرار کرد رفت
جیمین: خوبی ا.ت
ا.ت: آره
+: ا.ت خوبی
ا.ت: بله خانم خوبم
+: خب میگم جیمین تو اگه حالت خوب نیست میتونی این چند هفته رو تو اتاق طبقه پایین بخوابی
جیمین:باشه(جیمین از خداشه😂)
#جیمین
#فیک
#سناریو
۲۴.۳k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.