مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 46
مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 46
ویو جونگ کوک
صب کردم تا قسمت انیمه تموم شد
بک میون ـ دلم میخواد قسمت بعد و هم نگا کنم
ـ نه دیگع برو بخواب
بک میون ـ اوپاا؟
ـ جانم؟
بک میون ـ میشه بیای....
ـ باشه
بک میون ـ ممنون
ـ برو تو اتاقت الان میام
بک میون رفت
ات ـ الان دقیقا چیشد؟
ـ بعضی از موقع ها میترسه باید بالا سرش وایسم تا خوابش ببره و یه لامپم باید روشن باشه
ات ـ در این حد؟
ـ اره
ات ـ...
ـ تورو برو تو اتاق بعد منم میام
ات ـ اوکی
ویو ات
من رفتم تو اتاق، رفتم زیر پتو که چند دقه بعد جونگ کوک اومد دارز کشید
ـ خوابید؟
جونگ کوک ـ اوهوم، میشه بغلت کنم؟
ـ اره
جونگ کوک تا منو گرفت بغل درد بدی پیچید تو دلم که یه خورده دادم رفت هوا
ـ ایی
جونگ کوک ـ چیشد؟
ـ دلمممم
جونگ کوک سریع از پشت بغلم کرد دستشو برد زیر لباسم و دلم ماساژ میداد
جونگ کوک ـ الان اروم شدی؟
ـ اوهوم یه خورده
جونگ کوک ـ میخوای مسکن بت بدم؟
ـ نه نمیخوام
ویو جونگ کوک
صب کردم تا قسمت انیمه تموم شد
بک میون ـ دلم میخواد قسمت بعد و هم نگا کنم
ـ نه دیگع برو بخواب
بک میون ـ اوپاا؟
ـ جانم؟
بک میون ـ میشه بیای....
ـ باشه
بک میون ـ ممنون
ـ برو تو اتاقت الان میام
بک میون رفت
ات ـ الان دقیقا چیشد؟
ـ بعضی از موقع ها میترسه باید بالا سرش وایسم تا خوابش ببره و یه لامپم باید روشن باشه
ات ـ در این حد؟
ـ اره
ات ـ...
ـ تورو برو تو اتاق بعد منم میام
ات ـ اوکی
ویو ات
من رفتم تو اتاق، رفتم زیر پتو که چند دقه بعد جونگ کوک اومد دارز کشید
ـ خوابید؟
جونگ کوک ـ اوهوم، میشه بغلت کنم؟
ـ اره
جونگ کوک تا منو گرفت بغل درد بدی پیچید تو دلم که یه خورده دادم رفت هوا
ـ ایی
جونگ کوک ـ چیشد؟
ـ دلمممم
جونگ کوک سریع از پشت بغلم کرد دستشو برد زیر لباسم و دلم ماساژ میداد
جونگ کوک ـ الان اروم شدی؟
ـ اوهوم یه خورده
جونگ کوک ـ میخوای مسکن بت بدم؟
ـ نه نمیخوام
۶.۸k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.