پارت چهار
پارت چهار
ویو سولی
یهو دیدم از شکمم بلند کرد که گذاشتم اونور مبل گوشیمو گرفت هی سعی داشت بخونه که مجبور شدم روشو برگردونم ببوسمش یکدفعه لبمو گذاشتم روی لبش چشماش بزرگ شده بود سریع گوشیو قاپیدم و ازش جدا شدم لپام گل انداخته بود اونم هنگ کرده بود که اون گاو خانم زنگ زد
+ا..الو
&دختره سلیطهههههه
+واییی گوشم کر شد
&بیا امشب بریم جشن بگیریم
+چرااا
&چونکه من با تهیونگ اوکی ...
+هوووووووووووووووووو(عربده و ذوق)
&من اوکی شدم تو چته
+بلاخره از دستت خلاص میشم
&دختره روانی امسب ساعت هشت
+اوک بای
&بای خر.
+د...قطع کرد
-ا..ا
+ببخشید
-اشکال نداره
ویو سولی
+رفتم اماده شدم یه لباس خوشگل پوشیدم رفتم تا به کوک بگم
+کوکی......کوک.....جونگکوک......بانیییییییی
-وای چیشد جن اومده یا خدا تو کی من کیم (بچم خواب بود)
+بابا نفس بگیر می خوام با سومی برم بار
-خیر
+کوکی
-نه
+بانی
-نههه
+نزار از کلمه ای استفاده کنم که هر کسی رازی میشه
-کدوم
+د...دی
-مات موند بعد رازی شد بلاخره و گفت باشه ولی..
+با پسرا حرف نمیزنم و با کسی گرم نمیگیرم زیاده روی هم نمیکنم
-افرین برو
+بای بای
ویو کوک
-دختره روانی خجالت نمیکشه تقریبا دو ساعت گذشته این نیومده ساعت ده اومدم رفتم دنبالش میدونستم کجا میره بهم گفت بعد رفتم یه تیشرت مشکی و یه شلوار لی پوشیدم و رفتم بار دلونا بود رفتم اونجا که با دیدن سولی از شدت عصبانیت قرمز شدم اون...
فوش ازاد ولی نت ندارم ممکنه دیر به دیر بزارم انفالو نکن
ویو سولی
یهو دیدم از شکمم بلند کرد که گذاشتم اونور مبل گوشیمو گرفت هی سعی داشت بخونه که مجبور شدم روشو برگردونم ببوسمش یکدفعه لبمو گذاشتم روی لبش چشماش بزرگ شده بود سریع گوشیو قاپیدم و ازش جدا شدم لپام گل انداخته بود اونم هنگ کرده بود که اون گاو خانم زنگ زد
+ا..الو
&دختره سلیطهههههه
+واییی گوشم کر شد
&بیا امشب بریم جشن بگیریم
+چرااا
&چونکه من با تهیونگ اوکی ...
+هوووووووووووووووووو(عربده و ذوق)
&من اوکی شدم تو چته
+بلاخره از دستت خلاص میشم
&دختره روانی امسب ساعت هشت
+اوک بای
&بای خر.
+د...قطع کرد
-ا..ا
+ببخشید
-اشکال نداره
ویو سولی
+رفتم اماده شدم یه لباس خوشگل پوشیدم رفتم تا به کوک بگم
+کوکی......کوک.....جونگکوک......بانیییییییی
-وای چیشد جن اومده یا خدا تو کی من کیم (بچم خواب بود)
+بابا نفس بگیر می خوام با سومی برم بار
-خیر
+کوکی
-نه
+بانی
-نههه
+نزار از کلمه ای استفاده کنم که هر کسی رازی میشه
-کدوم
+د...دی
-مات موند بعد رازی شد بلاخره و گفت باشه ولی..
+با پسرا حرف نمیزنم و با کسی گرم نمیگیرم زیاده روی هم نمیکنم
-افرین برو
+بای بای
ویو کوک
-دختره روانی خجالت نمیکشه تقریبا دو ساعت گذشته این نیومده ساعت ده اومدم رفتم دنبالش میدونستم کجا میره بهم گفت بعد رفتم یه تیشرت مشکی و یه شلوار لی پوشیدم و رفتم بار دلونا بود رفتم اونجا که با دیدن سولی از شدت عصبانیت قرمز شدم اون...
فوش ازاد ولی نت ندارم ممکنه دیر به دیر بزارم انفالو نکن
- ۳.۷k
- ۱۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط