جای پایش قدمش هست هنوزم در من
جای پایش، قدمش، هسـت هنوزم در من
شهر بی عاطفه ای هست، هنوزم در من
شاهراهـم کـه سراسـر هـمه گل بـود اما
هست یک کوچه ی بن بست، هنوزم در من
رنگ نارنجی این کوچه و این خش خش ها
بی تو انگار برون جست، هنوزم در من
هق هق شـب زده هـا را نشنیـدی، افســوس
کیست آن کس که برد دست، هنوزم در من
رفتنت شعر مرا خوب به هم میریزد
غزل و قافیه بُگسست، هنوزم در من
تکـه ای از دل خـود را که به دستـت دادم
با خودت بردی و بشکست، هنوزم در من
شهر بی عاطفه ای هست، هنوزم در من
شاهراهـم کـه سراسـر هـمه گل بـود اما
هست یک کوچه ی بن بست، هنوزم در من
رنگ نارنجی این کوچه و این خش خش ها
بی تو انگار برون جست، هنوزم در من
هق هق شـب زده هـا را نشنیـدی، افســوس
کیست آن کس که برد دست، هنوزم در من
رفتنت شعر مرا خوب به هم میریزد
غزل و قافیه بُگسست، هنوزم در من
تکـه ای از دل خـود را که به دستـت دادم
با خودت بردی و بشکست، هنوزم در من
- ۳۶۹
- ۰۱ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط