My Vampire

#My _Va□mpire.
#Part_3
لباسامو پوشیدم...یه دامن کوتاه با پیرهن حریر......لباسم خیلی ناجور نازک بود...ولی تو اون گرما نمیشد لباس
دیگه ای پوشید .....کیفمو آماده کردم ....از خونه زدم بیرونو به طرف مدرسه رفتم..
@bts_boys7
ویو ○کوک
خیلی مخفیانه تعقیبش کردم....تاحالا دختری به این کله شقی ندیده بودم ....حتی نفهمید که دارم تعقیبش میکنم...
به خونش که رسید کلیدو انداختو رفت تو خونه.....بعد تقریبا10 مین اومد بیرون....از استایلی که داشت خیلی خوشم اومد.....کم کم داشت وسوسم میکرد....بعد از قفل کردنه در خونه راه افتاد.....دنباش کردم تا رسید به یه دبیرستان و رفت داخلش.....بعد از آنالیز مسیری که اومدم سریع به طرف امارتمون رفتم

ویو △ته
تو حیاط امارت تمرین تیر اندازی میکردم....حس خوبی داشت ....بعد از ماه ها کار سخت بلاخره فرصت استراحت پیدا کردم....یادم میاد وقتی اون نوشیدنیو خوردمو به این دنیا اومدم فقط 18 سالم بود....هنوز با این دنیا آشنا نبودم....10 سال از اون موقع گذشته الان با همه چیز این دنیا آشنام....یادم میاد جونگکوکم نقریبا دو سه روز بعد ازاینکه به این دنیای عجیب اومدم اومد اینجا و خبر اون ماموریتو داد...اون موقع 16 سالش بود.....
تو حال خودم بودم که صدای کوک که صدام میکرد رو شنیدم
دیدگاه ها (۳)

#kook#BTS#video@bts_boys7

وقتی بی تی اس مواظب همن:) لایکو فالو یادت نره بیب..... #BTS ...

My Vampire.خوناشام منPart_2ا.تنردیک بود بیوفتم رو زمین که......

My Vampire.خوناشام منPart_1ویو ا.تتوی پیاده روهای شهر قدم می...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 3 " جونگکوک : چییی می...

گریه های بی امان تجربه گر نزدیک به مرگ دیگه واقعا عاجز، درم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط