از زلزله و عشق خبر کس ندهد

از زلزله و عشق خبر کس ندهد

آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای

#شفیعی_کدکنی
دیدگاه ها (۱۰)

چه دشوار است سر بر شانه ی ِ دیوار بگذارمبلرزد دستم از گریه، ...

ما قول های زیادی به هم داده بودیم ، مثلا قول داده بودی چشم ه...

برگشته ای که سبزکنی شالی مرا پایان دهی زمان بداقبالی مرا برگ...

دل ز تن بردی و در جانی هنوز دردها دادی و درمانی هنوز آشکارا ...

عشق ان است که از درد معشوق پریشان شوی 💝🥰

حرفهای ما هنوز ناتمام...تا نگاه می کنیوقت رفتن استباز هم هما...

🖤ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی🕯بانوی بو تراب چرا پا نمی شوی🖤په...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط