مافیای عاشق من 🖤🌱
مافیای عاشق من 🖤🌱
پارت 2
لاریسا ویو:
رسیدیم مهمونی و من یه الکل 90 درصد سوارش دادم چون ظرفیتم خیلی بالاس با این چیزا مست نمیشم ولی جنی ظرفیتش کمه و یه الکل پنجاه درصد سفارش داده بود. داشتم میخوردیم که جنی گف بیا بریم یه ذره تو باغش بچرخیم.
جنی ویو:
از اون موقع که با لاریسا اومدیم مهمونی دوتا پسر دارن بهمون نگاه میکنن و لاریسا همش قیافه ی سرد خونسرد و جدی گرفته. من گفتم بریم یه ذره قدم بزنیم که لاریسا موافقت کرد.
(علامت ها:
جونگ کوک
لاریسا_
جیمین×
جنی٪)
٪اونی میگم نظرت چیه بریم یکم تو باغ بچرخیم؟
_اوهوم باش بریم.
٪ممنونممممم
جیمین ویو:
از اون موقع که اومدیم دوتا دختر خیلی خوشگل اومدن و ما همش چشمون بهشونه. من سریع زنگ زدم به هکر و گفتم اطلاعاتشون رو در بیاره که در عرض چند مین فرستاد.
×عه جونگ کوک هکر اطلاعات رو فرستاد. مثل اینکه بزرگترین گرل بند مافیای جهانن. اسم یکیشون جنیه و اسم اون یکی لاریسا.
اه فاک چرا اون لعنتی انقد لباس بازی پوشیده؟
×نظرته بریم دنبالشون ببینیم کجا میرن؟
اره بریم.
پاشدن رفتن بیرون تو حیاط یه جای خلوت که ما پشت سرشون میرفتیم. فک کنم بعد از چند مین متوجه ما شدن. داشتن با هم حرف میزدن و یه لحظه وایسادن نمیدونم چی گفتن تو گوش هم اما وقتی وایسادن ما هم وایسادیم. به یه بهانه ای جونگ کوک به یکی زنگ زد و خلاصه اره دیگ.
لاریسا ویو:
جنی بهم گف متوجه اینا شدی ما هم میخواستیم امتحان کنیم که واقعا دارن ما رو دنبال میکنن که من به لئو(بادیگارد لاریسا و یه جورایی دوستش که از بچگی با هم بزرگ شدن) زنگ زدم.
مکالمه ی لئو و لاریسا:
علامت لئو ~
_سلام لئو چطوری؟
~سلام مرسی تو خوبی؟
_ممنون. میگم بار اسلحه ها اومد؟
~ا... اره اومد داریم میریم ساحل تحویل بگیریم. میگم نمیای ببینی و چک کنی؟
_نه دیگ میدونی که من مهمونیم و نمیتونم.
~اها باشه پس بای
_فعلا.
جونگ کوک ویو:
....
پارت 2
لاریسا ویو:
رسیدیم مهمونی و من یه الکل 90 درصد سوارش دادم چون ظرفیتم خیلی بالاس با این چیزا مست نمیشم ولی جنی ظرفیتش کمه و یه الکل پنجاه درصد سفارش داده بود. داشتم میخوردیم که جنی گف بیا بریم یه ذره تو باغش بچرخیم.
جنی ویو:
از اون موقع که با لاریسا اومدیم مهمونی دوتا پسر دارن بهمون نگاه میکنن و لاریسا همش قیافه ی سرد خونسرد و جدی گرفته. من گفتم بریم یه ذره قدم بزنیم که لاریسا موافقت کرد.
(علامت ها:
جونگ کوک
لاریسا_
جیمین×
جنی٪)
٪اونی میگم نظرت چیه بریم یکم تو باغ بچرخیم؟
_اوهوم باش بریم.
٪ممنونممممم
جیمین ویو:
از اون موقع که اومدیم دوتا دختر خیلی خوشگل اومدن و ما همش چشمون بهشونه. من سریع زنگ زدم به هکر و گفتم اطلاعاتشون رو در بیاره که در عرض چند مین فرستاد.
×عه جونگ کوک هکر اطلاعات رو فرستاد. مثل اینکه بزرگترین گرل بند مافیای جهانن. اسم یکیشون جنیه و اسم اون یکی لاریسا.
اه فاک چرا اون لعنتی انقد لباس بازی پوشیده؟
×نظرته بریم دنبالشون ببینیم کجا میرن؟
اره بریم.
پاشدن رفتن بیرون تو حیاط یه جای خلوت که ما پشت سرشون میرفتیم. فک کنم بعد از چند مین متوجه ما شدن. داشتن با هم حرف میزدن و یه لحظه وایسادن نمیدونم چی گفتن تو گوش هم اما وقتی وایسادن ما هم وایسادیم. به یه بهانه ای جونگ کوک به یکی زنگ زد و خلاصه اره دیگ.
لاریسا ویو:
جنی بهم گف متوجه اینا شدی ما هم میخواستیم امتحان کنیم که واقعا دارن ما رو دنبال میکنن که من به لئو(بادیگارد لاریسا و یه جورایی دوستش که از بچگی با هم بزرگ شدن) زنگ زدم.
مکالمه ی لئو و لاریسا:
علامت لئو ~
_سلام لئو چطوری؟
~سلام مرسی تو خوبی؟
_ممنون. میگم بار اسلحه ها اومد؟
~ا... اره اومد داریم میریم ساحل تحویل بگیریم. میگم نمیای ببینی و چک کنی؟
_نه دیگ میدونی که من مهمونیم و نمیتونم.
~اها باشه پس بای
_فعلا.
جونگ کوک ویو:
....
۲.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.