مافیای عاشق من 🖤🌱
مافیای عاشق من 🖤🌱
پارت۴
جنی ویو:
من نمیدونم چرا این لاریسا انقد به هیچ کس اعتماد نداره و سخ میگیره زندگیو اما شاید حرف داشتن. شاید به کمک نیاز داشتن.
٪اونی میگم.
_بله(سرد)
٪خب شاید به کمک نیاز داشتن.
_میخوای کمک کنی کمک کن.
ویو راوی(من):
اینا با هم بحث کردن و جونگ کوک و جیمین اومدن و سر میز نشستن و به زور لاریسا رو راضی کردن و شروع کردن به حرف زدن.
_بدو بنال.
×خفه میشی هرزه
_ببین حرف دهنتو بفهم مرتیکه هول.(محکم زد تو صورت جیمین) خاک تو سر من که میخواستم با تو همکاری کنم. جنی پاشو بریم.
٪اونی لطفا
_خفه میشی؟
٪چ.. چشم
بعد اینک اونا رفتن.
+بابا جیمین چرا خراب کردی با بد بختی لاریسا رو راضی کردیم.
×اخه دختره ی هرزه میره رو مخم.
+حرف دهنتو بفهم(داد بلند)
×با... باشه.
+....
دوباره افتادن دنبالشون. این دفعه با زور لاریسا رو نشوندن سر میز.
_ببین زود تر بنال من بار اسلحه دارم.
+جیمین شرو کن.
×من چرا خودت شرو کن.
+اهم اهم...(مثلا گلوشو صاف کرد😂) ببینید ما میخواییم باهاتون معامله کنیم.
_چه معامله ای؟
+ببینید لطفا بهمون کمک کنید ک دشمن مونو شکست بدیم.
٪حل....
_(پرید وسط حرف جنی) باید بهش فک کنم.
+چقد زمان میخوایین؟
_یه چن لحظه.
+اوهوم.
٪یه لحظه بیا اونور.
_باش.
٪شما همین جا بمونید.
٪ببین قبول کن.
_چرا؟
٪چون اگ کمکشون نکنیم و رئیس یه روز بگ باید با اینا همکاری کنید روت میشه تو چشاشون نگا کنی و ازشون کمک بخوای؟
لاریسا ویو:
یه ذره به حرفای جنی فک کردم دیدم راس میگه و...
پارت۴
جنی ویو:
من نمیدونم چرا این لاریسا انقد به هیچ کس اعتماد نداره و سخ میگیره زندگیو اما شاید حرف داشتن. شاید به کمک نیاز داشتن.
٪اونی میگم.
_بله(سرد)
٪خب شاید به کمک نیاز داشتن.
_میخوای کمک کنی کمک کن.
ویو راوی(من):
اینا با هم بحث کردن و جونگ کوک و جیمین اومدن و سر میز نشستن و به زور لاریسا رو راضی کردن و شروع کردن به حرف زدن.
_بدو بنال.
×خفه میشی هرزه
_ببین حرف دهنتو بفهم مرتیکه هول.(محکم زد تو صورت جیمین) خاک تو سر من که میخواستم با تو همکاری کنم. جنی پاشو بریم.
٪اونی لطفا
_خفه میشی؟
٪چ.. چشم
بعد اینک اونا رفتن.
+بابا جیمین چرا خراب کردی با بد بختی لاریسا رو راضی کردیم.
×اخه دختره ی هرزه میره رو مخم.
+حرف دهنتو بفهم(داد بلند)
×با... باشه.
+....
دوباره افتادن دنبالشون. این دفعه با زور لاریسا رو نشوندن سر میز.
_ببین زود تر بنال من بار اسلحه دارم.
+جیمین شرو کن.
×من چرا خودت شرو کن.
+اهم اهم...(مثلا گلوشو صاف کرد😂) ببینید ما میخواییم باهاتون معامله کنیم.
_چه معامله ای؟
+ببینید لطفا بهمون کمک کنید ک دشمن مونو شکست بدیم.
٪حل....
_(پرید وسط حرف جنی) باید بهش فک کنم.
+چقد زمان میخوایین؟
_یه چن لحظه.
+اوهوم.
٪یه لحظه بیا اونور.
_باش.
٪شما همین جا بمونید.
٪ببین قبول کن.
_چرا؟
٪چون اگ کمکشون نکنیم و رئیس یه روز بگ باید با اینا همکاری کنید روت میشه تو چشاشون نگا کنی و ازشون کمک بخوای؟
لاریسا ویو:
یه ذره به حرفای جنی فک کردم دیدم راس میگه و...
۲.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.