حال و روز یک مرد ایرانی در تهاجم سریالای ترکی

حال و روز یک مرد ایرانی در تهاجم سریالای ترکی


مش غلوم هم عاقبت شد اهل دیش
 
آنتنی بگذاشت در ایوان خویش
 
تا زند گشتی در این کانال ها
 
فیلم ها و همچنین  سریال ها
 
بالشی بر پشت و ریموتش به دست
 
صبح تا شب پای تی وی می نشست
 
فیلم ها بر روی او تاثیر کرد
 
کم کمک رفتار او تغییر کرد
 
هر زمان می دید از آن تیپ ها
 
شکوه سر می داد و می گفت: ای خدا
 
از چه رو  یارم فشن اندام نیست
 
یعنی آن چیزی که من می خوام نیست 
 
همسری تیپیک تر باید گرفت     
 
یک کمر باریک تر باید گرفت

در پی این عزم و تصمیم، آن خپل

بر سبیل و موی خود مالید ژل
 
رفت و یار خوش ادایی تور کرد  
 
دلبر بالا بلایی جور کرد
 
چند وقتی روزگارش خوب بود
 
چونکه یارش ظاهرا مطلوب بود
 
یار هم از او سواری می گرفت
 
بسته بسته ده هزاری می گرفت
 
بی مهابا خرج می کرد آن بشر
 
تا شود از دیگران خوش تیپ تر
 
مش غلوم وضعش یه هو ناجور شد
 
زرت او یکباره بد قمصور شد
 
یار، آهنگ جدایی ساز کرد

نغمه های بی وفایی ساز کرد
 
طالب مهریه اش شد ناگهان   
 
مش غلوم بر کله و بر سر زنان
 
تا که از این غصه و اندوه و درد

طبق اسناد پزشکی سکتـــــــه کرد
 
چون که بیرون آمد از حال کما

گفت پایین آورید این دیش را

چون که این سریال ها یک دام بود

تشت رسوایی من بر بام بود

گند زد یار فشن بر هیکلم

ای به قربان عیال اولم

ای فدای وزن و هم پهنای او

جنگل پر پشت ابروهای او

ای فدای موی مش نادیده اش

چشم های سایه نامالیده اش

هر کجا باشد صدایش می کنم/

بعد از این جان را فدایش می کنم/
دیدگاه ها (۵)

پیش بینی می‌شود تحریم های نفتی ایران در آستانه کریسمس بطور ک...

زمان ما هوا به زور دو نفره بود، الآن راحت ده نفره!!! نوشته ی...

تقریبا دو سال و صد روز و اندی از کار #دولت_یازدهم گذشته. #حس...

شعر ، پیر جوانی ام شده است گریه ی ناگهانی ام شده است گونه ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط