در مرز شب ایستاده ام

در مـرز شـب ایستــاده ام . . .


آغـوشـــم را . . .


وجـب بـه وجـب مـی گـردم . . .


نمـی دانـــم تــــو را . . .


ڪجــاے آرزوهـایـــم . . .


گـم ڪــرده ام . . .
دیدگاه ها (۱۵)

دوسـتَش داشتَـم ....بیشتر از انتظـار دوسـتَم داشت ....دوستَش...

نـدارمـت امــا ...دوست داشتنت را عاشقــم ...اینکـہ شبها با خ...

برایــــم کــَـف زدنــــد . . .در آغوشـَـم گرفتنــــد . . .ت...

بـــه تـــو مــدیــونـم ....بـــه انــدازه تــمــــام ....بـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط