زمستان را

زمستان را
به خاطر چتری دوست دارم
که سرپناهش را در باران
قسمت می‌کنی با من
و هر قدر هم که گرم بپوشی
یقین دارم باز در صف خلوت سینما خودت را
دلبرانه می‌چسبانی به من
هنوز باورم نمی‌شود
که سال به سال
چشم به راه زمستانی می‌نشینم
که سال‌ها چشم دیدنش را نداشته‌ام.
دیدگاه ها (۳۲)

باران باشد...توباشی...یک خیابان بی انتها باشد...به دنیا می گ...

"زمستان" یک تو می‌خواهدیک تو که دستانش را بشودبی هیچ دلهره‌‌...

‌این سرفه های پیاپیاین سرمای زده به استخوان از زمستان نیست.....

نشسته بودم رو ایوون و به آسمون و ابرا که تند تند میدوییدن نگ...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط