چرا کنار علی پوشیه به سر داری
چرا کنارِ علی ، پوشیه به سَر داری؟
ندیده ام که کنارم نقاب برداری
همیشه سینه سِپَر بوده ای عزیزِ دلم
چرا خمیده شدی ، دست بر کمر داری؟
عروس کردنِ دختر ، به دستِ مادرهاست
بمان ، مگر تو دو ریحانه بیشتر داری؟
بمان کنارِ حسین و حسن ، نرو زهرا
نرو بخاطرِ محسن! دو تا پسر داری…
نگیر دستِ دعا را برای مرگِ خودت
تو که ز حالِ خرابِ علی خبر داری
نکن تو خانه تکانی ، برای دلخوشی ام
همین که پیشِ مَنی ، در دلم اثر داری
نشسته ام جلوی دَر ، به میخ میگویم:
"گمان نداشت دلم ، اِنقَدَر خطر داری!"
چقدر گفته ام این جمله را به زیرِ لبم:
"علی… هنوز سلامی ز یک نفر داری!"
تمامِ زندگی ام ، نذرِ دیدنت زهرا
چرا کنار علی ، پوشیه به سَر داری
فاطمیه نزدیک است....
ندیده ام که کنارم نقاب برداری
همیشه سینه سِپَر بوده ای عزیزِ دلم
چرا خمیده شدی ، دست بر کمر داری؟
عروس کردنِ دختر ، به دستِ مادرهاست
بمان ، مگر تو دو ریحانه بیشتر داری؟
بمان کنارِ حسین و حسن ، نرو زهرا
نرو بخاطرِ محسن! دو تا پسر داری…
نگیر دستِ دعا را برای مرگِ خودت
تو که ز حالِ خرابِ علی خبر داری
نکن تو خانه تکانی ، برای دلخوشی ام
همین که پیشِ مَنی ، در دلم اثر داری
نشسته ام جلوی دَر ، به میخ میگویم:
"گمان نداشت دلم ، اِنقَدَر خطر داری!"
چقدر گفته ام این جمله را به زیرِ لبم:
"علی… هنوز سلامی ز یک نفر داری!"
تمامِ زندگی ام ، نذرِ دیدنت زهرا
چرا کنار علی ، پوشیه به سَر داری
فاطمیه نزدیک است....
- ۴۹۵
- ۲۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط