تو همان شاعره مستی و من بسته به تو

...
تو همان شاعره مستی و من بسته‌ به تو
این‌که ‌ازهجرنوشتی‌شده‌دل‌خسته به تو

من که با هر نفسم یاد تو را دارم و بس
ای‌که شیدای‌توام سخت دلم بسته به تو

هیچ‌چیزی به‌دلم راه‌نداشت جز چشمت
مانده‌ام رفته کجا این سر وابسته به تو

من‌سپردم به‌تو این درد دل‌مانده به راه
تونباشی به‌که‌گویم که‌جهان بسته به تو

به جز از دیدن تو نیست مرا فکر دگر
دل افسرده من خسته شده خسته به تو

جان‌من سنگ‌دلی باتو چه‌کردم که‌چنین
مانده‌مهرت‌به‌دلم سوخته‌تن بسته به تو
(ندا)
Https://telegram.me/RomanticPoem
دیدگاه ها (۳)

...رفته ‌ام از یاد تو، ای چشم تو دنیای مندست بردار از سرم ای...

...امروز بانگاه‌تو خاطره‌هاداشتم چه زود گذشتبا عشق تو شاعران...

...‍ آمدی تا راحت جانم شوی دل گیر شد قلب ‌دیوانه اسیر ...

حکایت دل من، قصه نا نوشته خاطر توستروشنای‌مهتاب وگرم دلم به‌...

عمر دلم ببین بدون تو میگذره سخت.‌..ببین دگر خسته شده برای عا...

حالم دست خودم نیست دیگه آروم نمیگیره دلم از کسی گرفته که می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط