آمدی تا راحت جانم شوی دل گیر شد
...
آمدی تا راحت جانم شوی دل گیر شد
قلب دیوانه اسیر چشم تو در گیر شد
خواستی با من بمانی حاسدان راه هم
آمدند رفتند و خواب رفتنت تعبیر شد
تاکشیدم دست برزلفت نگارا شام شب
نوش نیشو قلب تنها ناله شب گیر شد
هر چه کردم شب بمانی ناله ی ابر بهار
ماه پشت ابر پنهان و زبان هم گیر شد
تا که سر دلبریخوانم بهبیت شعر خود
خونچکیدبردفترم دستانمنزنجیر شد
خواستم باخندهام قلبتو راعاشق کنم
راز جانخسته را پنهان کنم ای دیر شد
هجر تو انداخت بختک بر تن بیمار من
عاقبتدنیا برایم سخت و بیتدبیر شد
کاش آنشب گفتهبودی دلاسیر دیگری
آمدی تا راحت جانم شوی دل گیر شد
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
Https://Telegram.Me/RomanticPoem
آمدی تا راحت جانم شوی دل گیر شد
قلب دیوانه اسیر چشم تو در گیر شد
خواستی با من بمانی حاسدان راه هم
آمدند رفتند و خواب رفتنت تعبیر شد
تاکشیدم دست برزلفت نگارا شام شب
نوش نیشو قلب تنها ناله شب گیر شد
هر چه کردم شب بمانی ناله ی ابر بهار
ماه پشت ابر پنهان و زبان هم گیر شد
تا که سر دلبریخوانم بهبیت شعر خود
خونچکیدبردفترم دستانمنزنجیر شد
خواستم باخندهام قلبتو راعاشق کنم
راز جانخسته را پنهان کنم ای دیر شد
هجر تو انداخت بختک بر تن بیمار من
عاقبتدنیا برایم سخت و بیتدبیر شد
کاش آنشب گفتهبودی دلاسیر دیگری
آمدی تا راحت جانم شوی دل گیر شد
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
Https://Telegram.Me/RomanticPoem
- ۱.۰k
- ۰۸ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط