تنهاترینعاشق

#تنهاترین‌عاشق
#پارت۴
#ممد
رو تختم دراز کشیده بودم و تو فکر متین بودم که میخاد چیکار کنه با این وضعیت که گوشیم زنگ خورد...
#پانیذ
الو ممد..
#ممد
جانم پانی
#پانیذ
میخام ویدیو بگیرم حوصله ندارم تنهایی...
#ممد
خو بیا خونم باهم بگیریم عشقم
#پانیذ
باشه العان میام
#ممد
اوکی منتظرتم...
#پانیذ
بای بای
#ممد
خدافس
#پانیذ
نشستم سر میز آرایشم که آماده بشم برم خونه ممد که باهم ویدیو بگیریم...
یه آرایش لایت کردم و آماده شدم و اسنپ گرفتم برم پیشش...
#ممد
تو اتاقم بودم حالم زیاد خوب نبود ولی خب چون پانی داشت میومد رفتم صورتمو آب زدم و اومدم دراز کشیدم رو مبل که آیفون خونه صدا خورد رفتم جواب دادم...
+کیه؟
_پانیذم باز کن...
+بیا تو
درو زدم و رو مبل نشستم..
که پانیذ اومد تو...
#پانیذ
رفتم تو خونه ممد رو مبل نشسته بود حس کردم ناراحته...
کنارش نشستم و نگاش کردم..
+خوبی عشقم؟
_اره چیزی نیس اوکیم
+عااام مطمئنی؟
_آره بابا پاشو ویدیو بزنیم
+اوکی🙂
#ممد
داشتیم با پانیذ ویدیو میگرفتیم که زنگ خونه خورد..
جواب دادم دیدم...
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۵)

#تنهاترین‌عاشق#پارت۵#ممدداشتیم با پانیذ ویدیو میگرفتیم که زن...

#تنهاترین‌عاشق#پارت۶#دیانانشسته بودم حوصلم خیلی سر رفته بود ...

#تنهاترین‌عاشق#پارت۳#ارسلانداشتم از دانشگاه بر میگشتم که تو ...

#تنهاترین‌عاشق#پارت۲#نیکااز اینکه از ایران رفته بودم و از مت...

P43ا.ت گیج بودم بلاخره پدر یونگی به خواستش می‌رسید مادرش ماد...

ִֶָ ✦ ˖ܢܚ݅ـــبߺ ܟܿــߊ‌ࡎ ִֶָ ✦ ˖𝙿𝚊𝚛𝚝¹ᨒᨓᨒᨓᨒᨓویو یونا :        ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط