تنهاترینعاشق

#تنهاترین‌عاشق
#پارت۵
#ممد
داشتیم با پانیذ ویدیو میگرفتیم که زنگ خونه خورد جواب دادم دیدم متینه..
_بیا بالا..
+درو بزن..
#متین
حالم خوب نبود رفتم خونه ممد تا یکم حرف بزنیم شاید بهتر شم...
زنگ و زدم و ممد گفت بیا بالا...
رفتم بالا و دیدم پانیذم اونجاس نشستم رو مبل و سرمو تو دستام گرفتم..
که ممد اومد پیشم و گف
#ممد
متین خوبی؟
_اره اوکیم🙂
+داداش به هرکی بخای دروغ بگی که به من نمیتونی
_...
+متین میدونم العان نیکا رفته و تو خیلی دوسش داشتی و بخاطرش ناراحتی ولی ببین قرار نیس همو نبینین که میبینین همو...
_ممد مشکل میدونی چیه؟
+چیه؟
_مشکل اینه که چجوری انقد راحت تونست دل بکنه؟چجوری تونست انقد راحت بزاره بره؟مگه نمیگفت من هیچوقت ولت نمیکنم و هیچوقت از ایران نمیرمو...العان کوووو؟نیکا کووو؟عشق من کوو؟
+متین،نیکا واسه آرامشش رفت..
_هه،مگه نمیگفت فقط کنار من آرامش داره؟
#ممد
دیگه واقعا نمیدونستم چی بگم بهش خودمم بخاطرش ناراحت شدم و بغلش کردم...
_ممد،داداش،من العان بدون نیکا چیکار کنم؟من حتی درباره نیکا با خانوادمم حرف زده بودم میفهمی؟
+میفهمم داداش،ولی خب..العان رفته اوکی؟تو بالا بری پایین بیای خودتو بکشی نیکا دیگه برنمیگرده...
_آره..ولی من دوسش داشتم..
+ولی العان نیس متین بفهم
_اوکی...
+پاشو بریم بیرون بچرخیم یکم آب و هوات عوض شه داداش پاشو...
پانی پاشو بریم
*اوکی
+متین پاشو
_بریم...
دیدگاه ها (۴)

#تنهاترین‌عاشق#پارت۶#دیانانشسته بودم حوصلم خیلی سر رفته بود ...

#تنها‌ترین‌عاشق#پارت7#متینرسیدیم پارک... داشتیم قدم میزدیم ک...

#تنهاترین‌عاشق#پارت۴#ممدرو تختم دراز کشیده بودم و تو فکر متی...

#تنهاترین‌عاشق#پارت۳#ارسلانداشتم از دانشگاه بر میگشتم که تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط