خوناشامجذابمن

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻
#پارت29


صدای یوری بلند شد:

_ما کجاییم

همون لحظه پیرمردی با ریشهای سفیدو شنلی خاکستری وارد شد

این کی بود؟

ترسسده داشتیم به هم نگاه میکردیمو گارد دفاعی گرفته بودیم

که صدای مهربونی بلند شد:

~نترسید دخترانم من یه آلفا هستم


به حق چیزای ندیده و نشنیده
آلفا دیگه چه کوفتی بود


این چند هفته انقدر تو. اون قصر لعنتی مونده بودیم مغزمون تاب برداشته بود.

برگشتم رو به یوری با بهت بهش گفتم:

+توهم میبینی؟

_آره مگه توهم میبینش

=منم میبنمش

بعد گذشت 2 دقیقه جرئتمو جمع کردمو پرسیدم:

+تو با ما چیکار داری؟ کی هستی؟ اون تهیونگ عوضی فرستادنت؟ چرا مارو اوردی اینجا؟
دیدگاه ها (۴)

خب بچه ها الان پارت خون اشام جذاب من رو میزارم اگه اشتباهی چ...

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻#پارت30با صدای تکخندش به خودم اومدم. ~آرو...

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻#پارت28شروع کردیم به تکرار کردن طلسم+هاما...

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻#پارت27«2 هفته بعد» 2 هفته گذشتو و آنا تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط